برو دروغگو اگه تو نروژی منم پاریس هستم. هارهارهار.
پایگاه خبری گلونی، رضا ساکی: یک شهروند را از دوربینهای مداربسته شهری زیر نظر میگیریم و بعد سری به صفحه اینستاگرام او میزنیم.
او ساعت ده صبح از خانه خارج میشود و یک کیسه بزرگ آشغال را توی کوچه میگذارد. بعد قدمزنان و سیگارکشان به سمت ایستگاه اتوبوس میرود و شهروندان را بخور سیگار میدهد.
هنگامی که اتوبوس میرسد با عجله چند پک به سیگار میزند و سیگار را روی صندلی ایستگاه خاموش میکند. به محض باز شدن در اتوبوس مانند گوریل به سمت داخل هجوم میبرد و برای خودش جا باز میکند.
خوب که جاگیر میشود موبایلش زنگ میخورد و بلندبلند با موبایل حرف میزند و به صاحبکارش فحشهایی میدهد که مناسب محیط عمومی همچون اتوبوس است. بعد به اداره میرود و یک ساعت زحمت میکشد. بعد از یک ساعت تلاش برای اداره و مردم و مملکت برای ناهار از اتاق خارج میشود و ساعت ۱۶ در حالی که هنوز چای نخورده است و خستگی کار از تنش بیرون نرفته است به اتاق برمیگردد و به آنها که لنگ یک امضا هستند میگوید باید فردا مراجعه کنند.
عصر از اداره خارج میشود. از نردهها بالا میرود و عرض خیابان را طی میکند. سیگاری روشن میکند و در ایستگاه اتوبوس میکشد و فیلتر آن را توی جوب میاندازد و مثل کرگدن وارد اتوبوس میشود و تا خانه با موبایل حرف میزند و فحشهای مناسب عصر میدهد.
حالا او وارد خانه شده است و ما میخواهیم نگاهی به پستهای اینستاگرام او بکنیم
پست اول او همین چند دقیقه نوشته شده است. زیر عکسی از کوه دنا نوشته است: متاسفم برای خودم، برای شما و برای مسئولین و برای هواپیما و برای پرسپولیس. تا کی باید این طوری بشود؟ چرا درست نمیشویم؟
برخی کامنتها:
غصه نخور مهندس. باید طاقت بیاری.
دایی جون فدات بشم که این قدر به فکر هستی.
پست بعدی درباره ترکیه است. زیر عکسی از ساحل آنتالیا نوشته است: این ساحل تمیز ماله ترکیهاس. کاش ایرانیها یاد بگیرن از ساحلاشون این طور نگهداری کنن.
برخی کامنتها:
ماله نه باید مینوشتی مال. ماله یک ابزار است.
بیشعور به دایی من توهین نکن. ماله درسته.
استاد ما هنوز مونده به این درجه از فهم محیط زیستی برسیم.
پست بعدی درباره تخممرغ است. زیر عکس تخممرغ نوشته است: به نظرتان اول مرغ بود یا تخممرغ؟
برخی کامنتها:
عجب پرسشی عمیقی. با احترام قبادی از اداره.
دایی جون من اول از همه بوده.
نگاه اقتصادی قشنگی دارید.
پست بعدی درباره متروی لندن است. زیر عکس از واگن مترو نوشته است: میبینید که چه طور رفتار میکنند؟ آیا این مملکت جای ماندن است؟
برخی کامنتها:
نرو دایی نرو.
واقعا ما کجا آنها کجا.
وطنم.
پست بعدی درباره برف است. زیر فیلمی از کشور نروژ نوشته است: آنجا ماشینهایی دارند که برف را از خیابان پارو میکند بعد با کاکائو مخلوط میکند و شیرکاکائو گرم به مردم میدهد. اینجا دو روز است کسی نیامده دم خانه را پارو کند. شهرداری دقیقا کجایی؟
برخی کامنتها:
اصلا در اروپا پارو نیست چون همه کارها رو دولت انجام میده.
دایی خواستی فرار مغرها کنی برو نروژ.
استاد در خونه خودته خودت پارو کن.
بیشعور به دایی من توهین میکنی؟ پس شهرداری چه کارهاس؟ چرا به ما شیرکاکائو نمیده؟
واقعا جهان سوم همین جاست.
من الان نروژم و اینجا ما خودمون در خونهمون رو پارو میکنیم. چون هشتگ نروژ داشت اومدم بخونم ببینم چی نوشته.
برو دروغگو اگه تو نروژی منم پاریسم. هارهارهار.
باقی بقایتان