پایگاه خبری گلونی، پروین استکی: خدا رو شکر توی جامعهای زندگی میکنم که هرچیزی سر جای خودشه! آدم لذت میبره از این که هرکس، هرکاری رو سر جای خودش انجام میده! همه به حقوق شهروندی هم احترام میذارن و هیچوقت کاری نمیکنن که همشهری و هموطنشون اذیت بشه! خدایی من خودم تو این چند سال نشده از خونه برم بیرون و کسی موجب آزارم شده باشه! هیچی هیچی.
چند وقت پیش داشتم یه مستند اجتماعی غیروطنی نگاه میکردم، صد رحمت به مستند حیات وحش! چند نفر تو ایستگاه اتوبوس نشسته بودن، طرف دست کرد توی جیبش یه نخ سیگار درآورد و روشن کرد. لامصب طوری دود میکرد انگار گازوئیل زده! کنار دستیش بنده خدا اینقدر سرفه کرد که گلوش جر خورد! آدم شاهد چه چیزائیه! چه جامعههایی پیدا میشن!
شما فکر کنید خدایی نکرده اگه یکی اینجا تو پاساژ سیگار بکشه چی میشه!!؟ محاله این اتفاق! توی کل تاریخ ایران، چنین چیزی مشاهده نشده که کسی توی مکان عمومی حتی سیگار بگیره دستش، چه برسه به این که بخواد روشنش کنه.
توی این مستند، طرف ول کن نبود که. تو بیمارستان روش رو کرده بود به دیوار، سرش رو انداخته بود پایین داشت سیگار میکشید! فکر میکرد اون کسی رو نمیبینه کسی هم اونو نمیبینه! چه آدمهایی پیدا میشن؛ وایستاده بود تو پیادهرو داشت کنار شمشادا سیگار میکشید. خانمه باردار بود از کنارش رد شد. گلاب به روتون اینقدر بالا آورد که جوی پر شد. شانسش گفته بود همراه داشت وگرنه تلف میشد. خلاصه که خدا رحممون کرد تو این طور جامعهها با این طور آدما زندگی نمیکنیم. من که یاد ندارم از این اتفاقها افتاده باشه. همهچی سر جای خودش انجام میشه. همه هم به حقوق شهروندی هم احترام میذارن.
تو این کشور خارجی، چند نفر گروهی ایستاده بودن دم در هایپراستار و با هم سیگار میکشیدن. من موندم اونجا خانواده زندگی نمیکنه. مستندش واقعاً داشت واقعیتهای تلخ جامعهشون رو نشون میداد. خدا رو شکر ما از این مستندها هم نداریم. آخر مستند هم دلیل بوی سیگار دادنش رو انداخت گردن راننده تاکسی. دیگه نمیتونستم این همه حجم ناهنجاری رو تحمل کنم. تلویزیون رو خاموش کردم و خدا رو شکر کردم که توی جامعهای اصولی زندگی میکنم!
این روایت را بشنوید:
نویسنده: پروین استکی
گویندگان: محمد شعبانپور ، میثم کریمی
پخش از رادیو جوان
برنامه پینوشت
پایان پیام