لاکچری زندگی مجازی همه ماست.
پایگاه خبری گلونی، پروین استکی: قدیما مردم وقتی از زندگی حرف میزدن تکلیف همه معلوم بود طرف داره چی میگه! زندگی متشکل بود از یه مکان برای خواب و خوراک و تولید مثل (که بعضاً بهش میگن خونه) و تعدادی آدم که دور هم جمع شده بودن و شبا با هم غذا میخوردن و میخوابیدن. (که بعضاً بهش میگن خانواده) و حرکت و فعل و انفعالی که موجب درآمدزایی میشد که به این هم میگن کار! آدمهایش هم دو دسته بودن، فوق فوقش سه دسته: فقیر، متوسط، غنی.
اما هرچی زمان پیش رفت و یخ قطبها بیشتر آب شد و اتمسفر بیشتر پاره شد (سوراخ) زندگی هم مفهومش پیچیدهتر شد. تا جایی که وقتی طرف میگه « زندگی » باید ازش بپرسیم، کدوم زندگی!؟ بعد اون درخور حالش جواب بده که آیا زندگی نکبتی و فلاکتبار حقیقی رو میگه یا زندگی شیرین و پر از صلح و پول و آرامش مجازی!
تکلیف زندگی حقیقی که معلومه. همون زندگی سنتی که خدمتتون گفتم. خانه و خانواده و کار! که البته اینا جزء حداقلهای زندگی حقیقیاند و حالا ما کاری نداریم که همیشهی خدا یکیش رو نداریم و کاری هم نداریم چرا نداریم!
اما زندگی پربرکت مجازی! این زندگی دیگه کمکم داره میشه ششمین قارهی موجود روی زمین! جمعیتش هم تا دلت بخواد روزبهروز بیشتر میشه و تا دلت بخواد هر روز شرایط پذیرش مهاجر رو هم آسونتر میکنن! حالا چی میشه کا آدم ها مهاجرت می کنن قاره جدید؟! هرکس یه دلیلی داره.
تعدادی از مردم برای این که به آرزوهاشون برسن به این قاره مهاجرت میکنن. طرف میبینه اگه خونه نداره یا دیوار خونش به اندازه دهنهی غار ترک برداشته، عوضش میتونه مثبتاندیشی کنه بره یه خونه خوشگل و با کلاس و لوکس پیدا کنه، چییرییک یه سلفی بگیره و یه پست خوشگل بزاره اینستگرام، زیرش هم بنویسه « هشتک لاکچری». اون خونه واقعاً لاکچریه! اما این که مال کیه خدا داند و بس!
این دوستان هم جزو لاکچریهای زندگی مجازی حساب میشن
بعضیها هم خونه دارن، پول هم دارن، ماشینم دارن (که خدا زیادترش کنه براشون) اما کسی نمیدونه که اینا این چیزها رو دارن! در واقع این تعداد از دوستان فقط همین چیزها رو دارن که نمایش بدن! این افراد سعی میکنن خلا درونیشون رو با نشون دادن داراییشون توی قاره اینستگرام پر کنن! این دوستان هم جزو لاکچریهای زندگی مجازی حساب میشن.
بعضی از دوستان هم میرن وام میگیرن، یه ماشین هم ثبت نام میکنن، همزمان هم قسط وام میدن هم قسط ماشین! که صاحب یه ماشین خوشگل و ایمن و جادار و به قول امروزیها اوووف بشن.
اما نهایتاً چیزی که نصیبشون میشه یه صندوق چهار چرخه که تنها مزیتش صدای بوقشه که بلنده! که ما همچنان کاری نداریم چطور شد که این طور شد!!
این دوستان ترجیح میدن با این ماشین توی زندگی واقعیشون عضو اسنپ یا سرویس مدارس بشن. اما یه روز با همین ماشین برن دم یه نمایشگاه ماشین و چییریک و چیییریک چندتا سلفی خوشگل بگیرن و زندگی مجازیشون رو لاکچریتر کنن!
بعضی از ساکنین قاره ششم دیگه خدااای لاکچرین! این عزیزان کاری به مال دنیا ندارن. بیشتر روی خودشون سرمایهگذاری میکنن.
در واقع مال دنیا رو خرج پشت بازو و هیکل گلدونی و لب و لوچه و چش و چال میکنن! این دوستان از اون ماشینی که خدمتتون گفتم اووووووفتر هستند و حتی کامنتهای زیر پست لاکچریشون هم اووفن!
یه عده هم خیلی خفیف لاکچرین! در واقع این عزیزان از کلمه لاکچری استفاده نمیکنند و هیچگونه هشتکگذاری لاکچری هم ندارن اما همین که توی پستهای بلندبالاشون مستقیماً از کلماتی چون فرهنگ و تاریخ بشریت و شعور و اصالت استفاده میکنن خودش رو دست ده تا هشتک لاکچری رو آورده. این دوستان هم در خور حال، طرفداران و دوستداران خودشون رو دارند.
در واقع زندگی مجازی ما اکثراً همون زندگی لاکچری ماست که دوست داریم داشته باشیمش ولی نداریمش! که بازم تاکید میکنم ما کاری نداریم که چرا نداریمش!
خلاصه اگه کسی بهتون گفت: ههییی زندگی، یادتون باشه حتماً ازش بپرسین: کدوم زندگی؟!!
این روایت را بشنوید:
نویسنده: پروین استکی
گویندگان: میثم کریمی، محمد شعبانپور
تهیه کننده: میثم کریمی
پخش از رادیو جوان
برنامه پینوشت
پایان پیام