پایگاه خبری گلونی، پروین استکی: پنجرهها رو وا کن
عشقو بیار تو خونه
تا که قناری عشق
بخونه عاشقونه
ولم کن بابا، کدوم خونه؟ کدوم پنجره؟ گورمون کجا بود که کفن داشته باشیم؟! سه ماهه دارم میگردم یه جایی رو پیدا کنم که دست این عشق رو بگیرم ببرم توش هیچ جا گیر نمیآد! گیر میاداا، تا دلت بخواد خونه ریخته تو بازار اما خونهای که مناسب من باشه گیر نمیآد! اوایلش فکر میکردم فقط من اینطوریم. اما وقتی رفتم تو بنگاههای املاکی دیدم، که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست!
حالا شانس من گفته هنوز با عشق توی هیچ خونهای نرفتیم. یکی اومده بود با یه عشق و چهارتا دونه حاصل عشق سر سیاه زمستون و وسط مدرسهها دنبال یه خونه مناسب میگشت. گفتم: آقا حالا که فصل اثاثکشی نیست آخه! گفت: مجبورم آقا، صاحب خونمون خوابنما شده، اجارهخونه رو یه شبه دوبرابر کرد! هرچی بهش میگم آخه رو چه اساسی اینطوری میکشی رو کرایه خونه؟ میگه: همینه که هست! هرچی میگم آخه به چیه این خونت مینازی که اینقدر پولم به جاش میخوای بگیری؟دیواراش که شوره زدن! کابینتهای آشپزخونشم که در ندارن! وقتی هم که یکی در میزنه تا بیایم این همه راه بریم پایین طرف رفته! خب آخه انصافه این همه بکشی رو کرایه؟! زل زده به من میگه: نرخش تو همه مشاور املاکیها همینه! اگه خونه اینطوری که میگی نبود که اصلاً به تو اجارش نمیدادم، پسرمو میفرستادم توش زندگی کنه! بهش میگم آخه مگه مشاور املاکیه باید نرخ بده؟ هرچی یه اساسی داره، مملکت کارشناس داره، تحصیلکرده داره، نماینده مجلس داره، مصوبه داره، به این کشکی نیست که یه شبه قیمت رو دوبرابر کنی! بهم میگه: میخوای بخواه، نمیخوای نخواه! من هم گفتم اگه هم بخوام نمیتونم، از کجا بیارم؟
گفتم خدا به دادت برسه! ما که میخوایم عشقمونو از پنجره ببریم تو خونه. این همه مکافات داریم میکشیم، تو که دیگه یه عشق داری و هزارتا سودا
واقعاً چی شد که اینطوری شد؟ مسکن مثل تخم مرغ نیست که وزیر نداشته باشه. نفهمن چطوری گرون شده، مسکن برای خودش وزیر داره با کلی دبدبه و کبکبه! یه نرخی داره، یه تعرفهای داره!
حالا ما میگیم اول زندگیمون نیمرو و کوکو که تخم مرغ میخواد رو نمیخوریم، این همه غذا، یه چیز دیگه میخوریم. اما دیگه نمیتونیم اول زندگی بریم تو چادر مسافرتی زندگی کنیم که! تازه اونم تو زمستون! کانکسم که از زلزله کرمانشاه به بعد گرون شده! پولمونم که نمیرسه خونه بخریم. (راستش با توجه به قیمت اجارهخونهها فکر نکنم تا آخر عمرم هم پولم برسه!) مجبوریم بگردیم یه خونه اجاره کنیم و کل حقوق خودم و عشقم رو بدیم اجارهخونه و شبها هم سنگ ببندیم به شکممون و بخوابیم!
این روایت را درباره گرانی مسکن بشنوید:
نویسنده: پروین استکی
گویندگان: میثم کریمی، محمد شعبانپور
تهیه کننده: میثم کریمی
پخش از رادیو جوان
برنامه پینوشت
پایان پیام