پاییز را به خاطر بسپار+طنز رادیویی
پایگاه خبری گلونی، پروین استکی: هر دم از این باغ بری می رسد.
یه روزی دردمون فقط رنگبهرنگ شدن آدما بود اما الان باید غصه بیثباتی طبیعت رو هم ما بخوریم. چه بخور بخوری شود.
یادش بخیر یه دوره ای نزدیک پاییز که میشد، اگه میخواستیم عاشق بشیم، میگفتیم ای دل صبر بنما که فصل عُشاق نزدیک است… البته ندیده بودیم اما شنیده بودیم که برگ ریزونای پاییز یکی چشم به راهمون نشسته، از جلو پامون جمع میخواد کُنه برگای زرد و خسته (*اهنگ کی اشکاتو پاک میکنه از ابی)
خلاصه اینکه امسال به قول نیما جان، تو را حسابی چشم در راه بودیم،
تا بالاخره، آمدی جانم به قربانت ولی اینطور چرا!!؟
قربونت برم میدونی همین اومدنت چقدر برای من خرج برداشت. حالا خرج لباس به کنار میدونی چقدر مِگ خرج دانلود آهنگ های پاییزی و بارونی کرده بودم. میدونی چقدر کوچه و خیابونها رو بالا و پایین کردم تا ببینم چاله و چوله نداشته باشه. برای اینکه بتونم موقع بارون بیام و با اهنگ (باران تویی به خاک من بزن/ باز آ ببین که بی مه تو من هوای پر زدن ندارم) زیر شُرشُره بارون قدم بزنم و بعدش برم خونه بقیه فکر کنن تو بارون گریه کردم. دِ نمیدونی… هیچکدوم اینا رو تو نمیدونی، اما از یه طرف هم فکر میکنم تازگیا موقع تغییر هر فصل که میشه، فصلی که نوبتشه قدم رنجه کنه، اول دم در وایمیسته و به بقیه فصلها میگه:
– خواهش میکنم شماها اول بفرمایید
– نه امکان نداره نوبت شماست
– اختیار دارین من کوچیک شمام
خلاصه بین این تکا و تعارفهای شِبهِ اصفهانی، این تابستونه آتیشپاره که نمیتونه یه دقیقه یه جا بند بشه، میاد و یهو تالاپی خودشو میندازه رو ما.
خداوکیلی همون تیر و مرداد و شهریور هم آب میشیم و تحملت میکنیم، نکن اینجوری بچه…نکن، دِهَه
حالا هوا به کنار، از بارون دیگه انتظار همچین رفتاری نداشتیم. مگه اون روزا که میاومدی بیمحلیای از ما دیدی که خودتا از ما دریغ کردی
تو که بی وفا نبودی/ پر جور و جفا نبودی/
شوخیه مگه بذاری بری نباری
خدا چه داند شاید هم زلزله به بارون گفته:
عشششقم تو همینجا رو اَبرا استراحت کن، همه هزینههاتم با خودم، خودمم میرم به جات میلرزونم.
البته بماند که هزینههای خودِ زلزله هم پا ما در اومد اما چه میشه کرد عشق و عاشقیه دیگه.
امسالم پاییز گذشت، اما هنوزم که هنوزه وقتی گالریمو باز میکنم و عکسهای بارونی که با هزار مکافات از صد جا کِش رفتم رو میبینم که قصد داشتم با گذاشتنشون رو پروفایلم بقیه رو زخمی کنم، خودم زخم عمیقی میخورم که هرگز التیام نپذیرد.
پاییز را به خاطر بسپار
روایت پاییز را به خاطر بسپار را بشنوید:
نویسنده: پروین استکی
گویندگان: میثم کریمی، محمد شعبانپور
تهیه کننده: میثم کریمی
پخش از رادیو جوان
برنامه پی نوشت
پایان پیام