پایگاه خبری گلونی، راضیه حسینی: بچه که بودم اولین دوربینی که دیدم، دوربین صدوده بود. یک فلاش دراز بالایش داشت که باید کلی منتظر میماندیم تا شارژ شود. مال همسایه بود، ما هم طرز کارش را خوب بلد نبودیم بعد از یکی دوهفته عکسها که ظاهر شدند، نصف هر کداممان در یک عکس نبود و جایش دیوار و تابلو بود. یک جا از من فقط دماغم افتاده بود، عکس دیگری پیشانی همه افتاده بود و سقف، یکی هم فقط یک گلدان بود و فرش. گلدان از همهی عکسهای دیگر قشنگتر افتاده بود، شیک و مجلسی.
الان بعد از سالها که به این عکسها نگاه میکنم،یرایم جالب است که، همهی خانمها روسری سرشان بود. مادرم اعتقاد داشت کسی که فیلم را ظاهر میکند نامحرم است و نباید عکس بدون روسریاش را ببیند.
این همه تغییر؟
مگر چقدر از دههی شصت، هفتاد گذشته که این همه تغییر کردهایم؟ قدیم همه چیز حرمت داشت، آداب داشت، حتی عکس گرفتن. الان همه چیز قاطی شده، دست اکثر بچههای نوجوان یک تلفن همراه هوشمند است. تلفن همراهی که شاید کمترین استفادهاش تماس گرفتن و جواب دادن به تماسها باشد و بیشترین استفادهاش عکاسی و فیلمبرداری با کیفیت عالی. پدر مادرها هم کار ندارند این بچه با موبایلش چه میکند.
گذرتان که به اینستاگرام بیفتد، تازه متوجه میشوید این بچهها با موبایلشان چه میکنند. از بیداری تا خواب درحال لایوگرفتن هستند و واویلا، بعضی چیزها را که میبینی استغفرا… گویان باید اینستاگرام را ترک کنی.
پدر مادرهای عزیز! به نظرتان یک مقدار زیادی شور فرزندسالاری را در نیاوردهاید؟ راحت هر چیزی را در اختیار فرزندتان نگذارید. اول حریم و حرمت را یادش دهید بعد.
زندگی این روزها میان سلفیها و لایوها گم شده است
دلم یک دوربین قدیمی میخواهد از آنها که دو هفته باید منتظر ظاهر شدن عکسهایش میشدیم. همان عکسهای نصف و نیمه.
پایان پیام