پایگاه خبری گلونی، معین بادپا: محمدحسن دژآهنگ جوان اهل آبادان که فهمید استندآپ کمدین علاوه بر خنداندن باید به دغدغهها هم اشاره کند. حتی اگر سهمی اندک در یک اجرا داشته باشد.
استندآپ کمدی محمدحسن دژآهنگ
درباره آنچه گفت
موضوع روایت دژآهنگ، حساسیت و فوبیا بود و در بستر همین موضوع، تاثیر شرایط زندگی بر روی رفتار شهروندان امروزی را هم شرح داد.
شاید اشارات او نسبت آنچه از دغدغهمندی یک استندآپ کمدی انتظار داریم، اندک بود، اما در این برهوت فعلی، غنیمت است.
او به عنوان یک آبادانی، از «آب» گفت. همانطور که از فشار مشکلات اقتصادی و افزایش عصبانیت ما در صف ساده نانوایی گفت. عصبی شدنی که با کنار هم قرار گرفتن نان، نشان داد شاید از درد نان است که امروز مهرمان را از دست دادهایم.
چسبندگی قابل قبول
موضوع و اجرای محمدحسن دژآهنگ، به هم پیوستن روایات مختلف را میطلبید. او این خاطرات خیالی را تا حد قابل قبولی به هم متصل کرد و برای تغییر فضا، اغلب از حلقههای میانی مناسب استفاده کرد تا ربط داستانها از دست نرود.
تمثیل برخی رفتارها به موضوعات خارج از ذهن و استفاده مناسب از حرکات بدن، به بهتر شدن و بهتر دیده شدن اجرای او کمک کرد.
یک نکته کوچک ولی بزرگ
در ابتدای اجرا، داستان دژآهنگ به فوبیای کچلی اختصاص داشت. اما در همان شروع جملهای گفت که برای مخاطب باورپذیر نبود.
یک کمدین باید به گونهای عجیبترین روایات را تعریف کند که مخاطب تا مرحلهای بپذیرد و حتی با علم به اینکه این تخیل غیرممکن است، اما دوست داشته باشد باور کند.
برای این کار امکان مقایسه آنی از مخاطب باید گرفته شود. به همین دلیل شایسته است هرگونه جملهای که مخاطب بتواند به آن پاسخ شفاف و فوری بدهد که این اتفاق شدنی نیست، در متن گنجانده نشود.
به عنوان مثال جمله «فاصله تارهای موهای من اندازه یک کورس تاکسی است» وقتی همزمان قابلیت مقایسه عینی برای مخاطب فراهم است، خندهای در پی ندارد. این جمله را شاید اگر یک فردی که مویی در سر نداشت یا بسیار کم مو بود میگفت، خنده به همراه داشت، اما برای محمدحسن اینگونه نیست.
محمدحسن دژآهنگ
در مجموع اجرای محمدحسن دژآهنگ اجرایی خوب بود. اگر در اجراهای استندآپ کمدی، فقط به دنبال خنده نباشیم و حداقل نشانی از دغدغههای سرزمین و دیارمان باشد، میتوان گفت استندآپ کمدی به وظیفه خود برای خنده همراه با تفکر عمل کرده است.
پایان پیام