آقای بازیگر هرگز نمی‌میرد

آقای بازیگر آنقدر بزرگ بود که کلمه به کلمه، حرف به حرف و نفس به نفسش با افکار و جان ما ایرانی‌ها درآمیخته است.

پایگاه خبری گلونی؛ سمیه باقری حسن‌کیاده: قانون بقای کلام از آن قانون‌هاست که شاید علم اثباتش را نداشته باشم، اما عمیقا به آن اعتقاد دارم.

طبق این قانون هیچ حرفی در هستی گم نمی‌شود، هیچ کلامی نمی‌‌میرد و هیچ صدایی از بین نمی‌رود. حتی از حالتی به حالت دیگر هم تبدیل نمی‌شود. می‌ماند همان‌طور که بود؛ با همان حس، با همان اثر!

بر اساس همین قانون است که نباید حرفی زد که دل کسی بشکند، امیدی ناامید شود و حقی ناحق.

و باز بر اساس همین قانون است که آدم‌هایی که حرف خوب می‌زنند تا به ابد زنده می‌مانند.

همین قانون من درآوردی بهانه‌ای است برای من تا دیالوگ‌های ماندگار عزت‌الله انتظامی، آقای بازیگر سفرکرده سینمای ایران را بار دیگر بخوانم.

دیالوگ‌های ماندگار آقای بازیگر

آقای بازیگر آنقدر بزرگ بود که کلمه به کلمه، حرف به حرف و نفس به نفسش با افکار و جان ما ایرانی‌ها درآمیخته است.

گاو

-حالت خوبه مش حسن؟

-من مش حسن نیستم

-این حرفو نزن مشتی تو مش حسنی

-من مش حسد نیستم من گاو مش حسنم.

فیلم گاو
فیلم گاو

قیامت عشق

خیلی سال‌ها بود که بالا اومدن آفتابو ندیده بودم.

-این چه حرفیه پدر. شما که هرروز برا نماز صبح بلند میشید.

-آره… اما تو این همه سال هیچ وقت نخواستم صبحای به این قشنگی رو ببینم.

-حالا چطور یه دفعه یاد صبح و این جور چیزا افتادید؟ لابد برا همینم رخت خوابتون رو از وسط بالاپشت بوم آوردید جلوش.

-آره خیلی صبح قشنگیه.

-حسابی سرحالید

-آره خیلی سرحالم. مدت‌ها بود این‌همه زیبایی رو دورم ندیده بودم. گل و درخت و حیاط این خونه خیلی کمه. باید به حیاط برسیم.

قیامت عشق
قیامت عشق

روسری آبی

خوشبختی اون چیزی نیست که آدم از بیرون می‌بینه…

دل اگه خوش باشه آدم خوشبخته

روسری آبی
روسری آبی

حاجی واشنگتن

فکر و ذکرمون شد کسب آبرو…چه آبرویی؟ مملکت رو تعطیل کنید دارالایتام دایر کنید درست تره.

مردم نان شب ندارند. شراب از فرانسه می‌آید. قحطی ست. دوا نیست مرض بیداد می‌کند. نفوس حق النفس می‌دهند.

باران رحمت از دولتی سر قبله عالم است و سیل و زلزله از معصیت مردم.

میر غضب بیشتر داریم تا سلمانی. ریخت مردم از آدمیزاد برگشته. چشم‌ها خمار از تراحم است و چهره‌‌ها تکیده از تریاک.

اون چهارتا آب انبار زمان شاه عباس هم آبش کرم گذاشته.

حاجی واشنگتن
حاجی واشنگتن

خانه‌ای روی آب

توی این مملکت، بخل، حسادت و تنگ‌نظری شغل دوم همه مردمه.

***

آقای دکتر شما خونتون چه بزرگه…قصره…چند طبقه‌اس؟ نوکر داری…کلفت داری…منم که هنوز سرپام…برا چی منو گذاشتی اینجا؟

روز فرشته

ببین خانم من از اون مردا نیستم که گول زنا رو بخورم تا حالا زنی نتونسته حتی یه پاپاسی منو تیغ بزنه. دیگه حوصله زنا رو ندارم اصن بذا آب پاکی رو رو دستت بریزم…من مرد نیستم. من مرد نیستم.

-منم زن نیستم

-راستشو بخوای چیز دندون گیری هم نیستی.

کمال‌الملک

فرش عظیمی بدین کوچکی بافتن از کلاف رنگ و سرانگشت قلم صنعت سحر می‌خواهد.

حکم

خدا رحمت کنه صادق هدایت رو. یه چیزی رو تو جوونی بهم گفت که تا دنیا دنیاست توی گوشمه؛

گفت: آدمیزاد یه سرمایه بزرگ داره؛ خودکشی. نه از ترس، دنیا تنگه، بهت توهین شد طاقت نیاوردی یا خوردی به بن بست برو سراغ سرمایت. پول دفنتو آماده کن مزاحم کسی نباشی. خدافظ.

***

ما عاشق هم نبودیم! معتاد هم بودیم…

***

هی پسر…۴ تا چایی برا آقایون…هشت تا تخم مرغ میندازی تو کره…محلی…زرده‌شو بهم نزنیا…

میخوام وقتی میخورم ببینم، روئیت کنم. زرده‌شو که بهم میزنن و جنجال تو تابه راه می‌ندازن و جنگ بین زرده و سفیده و کره و نمک و دو پر هم گوجه فرنگی مغلوبه میشه و میذاره جلوت، جیگر میخواد…جیگر میخواد بگی این محلی نیست.

حکم
حکم

گاوخونی

-بابا…راسته میگن مادر من از دست تو دق کرد و مرد؟

-نه من از دست مادرت دق کردم.

-ولی وقتی تو مردی مادرم زنده نبود.

-بله زنده نبود ولی هرشب خوابشو میدیدم.

-منم هرشب خواب تورو می‌بینم.

-ههه… پس به‌پا دق نکنی.

ناصرالدین شاه آکتور سینما

-آخر چرا گاو؟ آخر کجای ما به گاو میرود؟

-اگر تست بگیریم همه جایتان…این درس اول بازیگری است.

ناصرالدین شاه آکتور سینما
ناصرالدین شاه آکتور سینما

سایه خیال

-داری شعر می‌نویسی؟

-بله ادامه همون شعره. به وقت گرینویچ.

-نگاه کن نگاه کن… عجب دری وریهایی گفتی…پسر به فکر نون باش آخه شعر و قصه که به درد نمی‌خوره.

روحش شاد.

پایان پیام.

کد خبر : 99066 ساعت خبر : 4:29 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=99066
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات