پایگاه خبری گلونی، مهدیسا صفریخواه: وقتی میگیم هیچکس سرجاش نیست، یعنی این. وقتی میگیم تو هیچ کاری رضایت شغلی نیس یعنی این؛ اینکه بدل مسی و کچلیک و و پوریا رضایی رو یه روزی جای عجیبی بینیم. بدل مسی رو نباید ازمون میگرفتن.
باید میذاشتن حالا حالا بدل مسی بمونه و تو نیو کمپ بره و امضا بده و تو جامجهانی نمایندهمون بمونه. حالا دقیقاً نماینده چی مهم نیست. نماینده بدلها، فیکها، نماها یا هر چی. اما انگار رضا پرستش هم مثل مسی بازنشسته شده و قرار گیشه فیلمها رو نجات بده که البته نمیدونم چقدر میتونه تو این حوزه موفق باشه.
بدلهای هنری بعد از بدل مسی
کاش همهمون بدل بودیم، شاید اینجوری بیشتر دیده میشدیم. هم جیبمون خالی نمیموند و هم میتونستیم به موازات بدلکاری به بقیه استعدادهامون هم برسیم.
واقعیت اینه کسی به فکر اونهایی که خیال بازیگری تو ذهنشونه نیس، اونها فقط باید بلد باشن گیشه رو نجات بدن وگرنه کسی برای استانیسلاوسکی درونشون تره هم خرد نمیکنه.
خودکفایی در صنعت تولید بدل
البته ما در صنعت تولید بدل به خودکفایی رسیدیم البته همچنان نیاز به این بدلها داریم به بدل وارفارین، بدل داروهای خاص، بدل شیرخشک، بدل هوای پاک، بدل زمین سبز، بدل جنگلهای نسوخته، بدل یوز ایرانی، بدل خواب آروم، بدل تورو مهار شده، بدل مسئول پاکدست، بدل فرزندان پاکدست مسئول پاکدست هم داریم.
دستمون به اصلش نمیرسه لااقل فضا رو یه جوری تعاملی کنین که بدلهاشون بالا بیان و گیشه و کلیشه رو با هم بترکونن.
معضل مدیران بدلی
البته یه داستان دیگه هم هست که میگه خیلیها هم هستن که مدیران واقعی نیستن و بدلن.
مثل اون آقایی که تو انبارش کلی دارو احتکار کرده و فقط از اصول مدیریت علاقه به مبحث تکذیب میکنم داره، مثل اون آدمی که حواسش به کودک خمار معتادی که هیچ بیمارستانی پذیرشش نمیکنه نیست یا اون مدیر بدلی که روزوشب نرخ فقر رو بالا و پایین میکشه تا کسی شک نکنه که فقیره.
جذب بدلکار حرفهای در حوزه اختلاس
البته این بدلها رو تو همون رشتهای که دغدغهشونه جذب میکنن یا بالاخره یهروزی تغیر کاربری میدن و تو همون رشته حضورشون رو علنی میکردن.
رشتههایی مثل احتکار، اختلاس، التهاب بازار و رکود و بیکار نیروی خلاق میگیره و برای همینه که مدیرنماها روی زمین نمیمونن!
پایان پیام