عکس معروف از حادثه تروریستی اهواز
چند عنصر مسلح، حاضرین مراسم رژه نیروهای مسلح در اهواز را به رگبار بستند. مسئولیت حادثه تروریستی اهواز را که در جریان آن تعدادی از هموطنانمان به شهادت رسیدند، ابتدا جریان «الاحوازیه» و سپس گروهک تروریستی داعش بر عهده گرفتند.
پایگاه خبری گلونی، محسن فراهانی: پس از این ماجرا عکسی در شبکههای مجازی و پایگاههای خبری منتشر شد که به سرعت دست به دست چرخید. عکس حاوی دو داستان متفاوت بود. دو داستان متفاوت از ما ایرانیها.
داستان اول
در آن تصویر کودکی را می بینیم که در آغوش یکی از نظامیان در حال گریه کردن است.
پای چپش را با پارچهای بستهاند. شلوار جین آبی رنگش غرق خون است.
پیراهن مشکی عزا به تن دارد. نظامی درون تصویر که کودک را در آغوش گرفته گویا از دیگران کمک میطلبد.
پیراهن مشکی، اشک، شلوار و کفش بچگانهی غرق خون و لباس نظامی که منقش به پرچم ایران است، ترکیب عجیب و غمانگیزی را به تصویر کشیده است.
گویا تاریخ این سرزمین هرگز از این واژگان جدا نمیشود.
داستان دوم
اما در داستان دوم تصویر، در انتهای عکس پشت فرد نظامی و کودک شهید، پیرمردی را می بینیم که گویا کنار ساحل مدیترانه لم داده و در حال فیلمبرداری از امواج خروشان دریاست.
به همان اندازه بی تفاوت. به همان اندازه بیخیال.
گیریم عکس خوبی گرفتی. با آن عکس میخواهی چه کنیی؟
در آلبوم خاطراتت بگذاری؟ کنار عکس های فامیلی؟
میخواهی در صفحهی مجازیات منتشرش کنی و لایک بگیری؟
آن عکس را برای کجا میخواهی پدر من؟
گویا بسیاری از ما یک خبرنگار و عکاس درون داریم که در این جور مواقع قصد دارد رسالت خبریاش را انجام دهد.
این فقط نقل پیرمرد درون عکس نیست، این نقل بسیاری از ماست.
حادثه تروریستی اهواز
خلاصه در این تصویر همه چیز هست. این تصویر بیانگر خود خود واقعی ماست. بدون ذرهای روتوش و فوتوشاپ.
عشق، غم، اشک، ماتم، دلهره، خون و بیخیالی. این است داستان این سال های ما.
پایان پیام
کد خبر : 101630 ساعت خبر : 11:11 ب.ظ