پایگاه خبری گلونی، راضیه حسینی: یک انبار که ۷۰۰۰ تن کاغذ آنهم با ارز دولتی در آن احتکار شده بود کشف شد.
با قسمت دوم جمله کاری ندارم. فقط از کسانی که زحمت کشفش را کشیدند تشکر میکنم.
حالا چند دقیقه به قسمت اول جمله فکر کنید، ۷۰۰۰ تن!
یک کتاب حدوداً چهارصد صفحهای، چهارصدوهفتادوپنج گرم وزن دارد. حساب کنید با ۷۰۰۰تن کاغذ چند کتاب چهارصد صفحهای میشود چاپ کرد؟
چهارده میلیون و …..!
این دوستان احتکار کننده را نمیتوان متنفر از کتاب و کتابخوانی دانست، اینها رسما دشمن کتاب هستند. به نظرم باید بروند پیش یک روانشناس تا ریشهی این دشمنی عجیبوغریب را پیدا کنند.
فکر کنم هر چه هست ریشه در کودکی این محتکران بدبخت دارد.
احتکار کاغذ
شاید از مدرسه متنفر بودند.
شاید از کتابخواندن بیزار بودند.
شاید بابایشان کتاب فروشی داشته از بس کتاب ارزان بود و از بس هیچکس نمیخرید، بابایشان ورشکست شد و حالا میخواستند با احتکار کاغذ، کتاب، کلی گران شود.
چون با قسمت دوم که کسی کتاب نمیخرد نمیتوان کاری کرد، ولی عوضش قسمت اول را میشود، خوب هم میشود، آنهم با ارز دولتی!
خلاصه باید ریشه یابی شود، تا دیگر شاهد احتکار اینهمه کاغذ، یکجا نباشیم.
از مسٶلین عزیز هم بسیار تشکر میکنیم که سریعا این کاغذها را پیدا کردند تا حداقل مشکل کتاب درسی بچهها حل شود.
امیدواریم بقیه انبارهای احتکار کاغذ هم کشف بشود. امیدواریم که دیگر کسی کاغذ را احتکار نکند. امیدواریم در سختیها پناه هم باشیم نه این که پوست یکدیگر را بکنیم.
امیدواریم هر کس ارز دولتی میگیرد مثل انسان از آن استفاده کند. امیدواریم که یه روز خوب برسد و ما خوشحال بشویم در آن روز خوب.
روزی که در آن هیچ کالایی احتکار نشود و گرانی هم از ریشه بسوزد و پول ملی ارزش پیدا کند.
آن روز میرسد، به شرطی که همت کنیم و محتکران را آزاد نگذاریم.
پایان پیام