بدون گوشی و لپتاپ و حقوق موند اما بالاخره تونست اون خانم رو راضی کنه که باهاش ازدواج کنه فقط با این جمله؛ چشات با من کاری رو کرد که لپ‌تاپم با پرواز ۷۷۸ فلان خط تو زمستون ۹۴ کرد.
پایگاه خبر ی گلونی، مهدیسا صفری‌خواه:لپ تاپش رو می‌چپونه تو کیف دستی‌اش و با خودش میاره تو کابین. تو خیلی از پروازهای داخلی و خارجی آوردن لپتاپ تو داخل کابین ممنوع بود؛ مخصوصاً وقتی اخبار از ترکیدن باتری نوع خاصی از نت‌بوک‌ها و لپ‌تاپ‌ها خبر می‌ده. اما کسی که باید خودش رو به یه سوژه خبری برسونه این چیزها سرش نمی‌شه. واقعیت آینه که حراست هم اونقدری که باید بهش گیر نداد؛ برای همین با خیال راحت اون رو میاره توی پرواز.
مهماندارها در تحصن بودند
مهماندارها در چیزی شبیه اعتصاب بودن. اونها حتا اون یادآوری‌های امنیتی رو یه‌جوری گفتن که انگار تهش دارن می‌گن امیدواریم سر به تنتون نباشه و این ماسک اکسیژن هم نتونه نجاتتون بده. برای همین حتا به گوشی روشنش قبل از پرواز هم گیر ندادن؛ چه برسه به اینکه درباره مدل لپتاپ و خطرش بخوان چیزی بگن.
پیدا کردن مورد مناسب برای ازدواج
حتی اگر لازم هم نبود اون لپتاپ رو درمیاورد. می‌خواست کنار خانوم بغل دستی‌اش که مجرد هم بود وانمود کنه خیلی خلاقه. داشت می‌مرد که ازش بپرسه چه‌کاره است و اون بگه خبرنگار. به‌نظرش خبرنگاری شغل هیجان‌انگیزیه. خودش می‌دونست که با میلیون‌ها تومن پولی که از تحریریه‌ها طلب داشت تا حالا می‌تونست سه تا جشن ازدواج بگیره اما حالا برای یه حق مأموریت که امیدوار بود یه روزی پرداخت بشه داشت می‌رفت اون سر کشور.
لیلی با اون است
خانومه یه نگاهی به گوشی‌اش انداخت و گفت:«خاموشش کنین. الان بهتون گیر می‌دن.» دچار حس اگر با دیگرانش بود میلی چرا به من آلارم داد که بهتون گیر می‌دن؛ شد. حرف خانومه رو گوش کرد و گوشی رو خاموش کرد اما تبلت هنوز توی کیفش روشن مونده‌بود.
از فانتزی تا آرزوهای محال
از اونهایی بود که دلش می‌خواست درکنار آدمی که دوستش داره بمیره اما از یه‌جایی به‌بعد وقتی گزارش قیمت نجومی قبرهای دوطبقه رو کار کرده‌بود؛ بی‌خیال این آرزو شده‌بود.
یک سوتی بزرگ
می‌خواست سر صحبت رو با خانومه باز کنه اما نمی‌دونست از چه زاویه‌ای وارد بشه که سوتی نده. هواپیما بلند شد. هنوز به‌قاعده تو آسمون جاگیر نشده‌بود که صدای انفجار تو هوا شنیده شد. قبل از اینکه القاعده یا داعش مسئولیتش رو قبول کنه. خانوم بغل دستی با صورت سیاه از دوده به روش کارتون‌ها یه نگاهی بهش کرد و بعد فریاد زد؛ چرا مدل گوشی این دیوانه رو چک نکردین؟!
رسیدن به خط پایان
همه آرزوهاش نابود شده‌بود. حالا یه خبرنگار بود بدون لپتاپ و گوشی و بدون پول و کارت خبرنگاری. هواپیما با بدبختی نشست. برای سئوال جواب بردنش حراست. حالا یه خبرنگار بود که لپ تاپش بی‌موقع ترکیده بود و دیگه هیچ خطی بهش اجازه پرواز نمی‌داد. خبرش به گوش ترامپ هم رسید و یکی از تصمیم‌های عجیبیش رو گرفت. ترامپ یه بیانیه صادر کرد و ممانعت از ورود لپ تاپ‌ها یا سایر وسایل الکترونیکی بزرگتر از گوشی هوشمند به داخل هواپیما در پروازها به سمت امریکا رو رسانه‌ای کرد. طبق این قانون مسافران ۸ کشور باید هرگونه وسایل الکترونیکی بزرگتر از گوشی هوشمند از جمله کتاب الکترونیک، DVD players، دوربین، لپ تاپ، تبلت رو قبل از سوار شدن به قسمت بار تحویل بدن. پروازهای مستقیم و بدون توقف به امریکا آن هم از ۱۰ فرودگاه در ۸ کشور واقع در خاورمیانه و آفریقا از جمله ترکیه، مصر، لبنان، اردن، تونس و عربستان سعودی مشمول قانون جدید ترامپ می‌شن.
ترند و سوژه جهانی شدن
با اینکه تو دنیا سوژه شد؛ بدون گوشی و لپتاپ و حقوق موند اما بالاخره تونست اون خانم رو راضی کنه که باهاش ازدواج کنه فقط با این جمله؛ چشات با من کاری رو کرد که لپ‌تاپم با پرواز ۷۷۸ فلان خط تو زمستون ۹۴ کرد. خانومه هم از ترس انتحاری زدن باهاش عروسی می‌کنه و در اینستاگرام خوشبختن اما در واقعیت هنوز کسی از خوشبختی‌شون مطمئن نیست.
