پایگاه خبری گلونی، زهرا بزرگی: وزیر صنعت این بار در پشت میکروفون خبر رفت و اعلام کرد: خودروسازان باید تعهدات خود را اجرا کنند!
وزیر صنعت، معدن و تجارت درباره نگرانی مردم بابت تحویل خودروهای ثبت نامی و قیمت تمام شده آنها گفت: خودروسازان موظفند تعهدات خود را اجرا کنند و باید به قرارداد خود با مشتری پایبند بمانند.
قصه این روزهای خاکستری ما شده هم وزن شعر است که میگوید:
شاعری خانه نداشت
در خیابان خوابید
شهرداری سر ذوق آمد و
اقدامی کرد…
تعهدات کاغذی بله و نه
یعنی باید همیشه به این مرحله زنگ خطر برسیم آن وقت شاید کسی برسد و به درخواست ما لبیک بگوید.
البته خوب میدانیم که به این «بله»ها و این خبرهای کاغذی زیاد دل خوش نکنیم چراکه «بله»های امروز «نه»های فردا میشوند البته اگر این «بله»ها تا فردا برسند و وسط راه به ترافیک جادهای نخورند یا اصلا طبق معمول به سرقت نروند!!
درکل این روزها حرفهای پشت میکروفونی و دستوری، مثل سنگ انداختن در آب میماند که تا گفته میشود، همان جا عمل انحلال پیش میآید و اثری از خبر نیست گویا اصلا خبری نیست!
سئوالی که شاید مطرح بشود این هست که حال اگر کسی به سخنان وزیر ما گوش نکند چه اتفاقی میافتد؟
در پاسخ باید گفت احتمالا طرح تجویز سمعک به میان میآید و از آنجا که باز مواد اولیه و ساخت و ساز آن نیاز به مدتی نامعلوم دارد و شاید هم تحریمها باز بر آن طلوع کرده باشند پس این قضیه منتفی است و دنبال گزینههای دیگر هم نباید باشیم چراکه گزارش شده است، انبار گزینههایمان فعلا خالی است!
در این میان خودروسازان ما هم در عمل احراز کرده اند, بیدی نیستند که با این بادها بلرزند!
ماشین حساب داری؟
و در آخر در رابطه با حرف وزیر هم باید گفت: راستی ماشین حساب داری؟ میخواهم خودت حساب کنی تا ببینی چرا اینگونه مات میشوم؟
وقتی میبینم هرچه «من» و «تو» را جمع میزنم، باقیمانده فقط «من» می شود!! نگو که قوانین ریاضی هم عوض شده!
گرچه که میدانم در پاسخ خواهی گفت از زمینی که به دور خورشید میچرخد نمیتوان انتظار ثبات داشت! و من نیز خواهم گفت پس چرا گرانی ما همیشه ثابت است و هیچ وقت ارزان خودش را نمیفروشد. مگر نه اینکه حرف را باید زد؟!
درد را باید گفت!
پس مگذار، که دستان من آن
اعتمادی که به دستان تو دارد به فراموشیها بسپارد …
پایان پیام