پایگاه خبری گلونی، محمد درویش: اینجا کویر لوت است؛ در شمار پهناورترین کفههای یکپارچه کویری و بیابانی جهان؛ برخوردار از بلندترین ناهمواریهای ماسهای کره زمین در ریگیلان؛ بخشی از زمین که دمایی در حد هفتاد و هشت و دودهم درجه سلسیوس را در فاصله یکمتری سطح زمین و در سایه ثبت کرده است.
یعنی: گرمترین نقطه شناختهشده در سرتاسر خشکیهایی که نزدیک چهاردهمیلیارد هکتار وسعت دارد؛ باز یعنی: ما در یکدرصدی از خاکِ یگانه کره مسکون میزیایم که برخوردار از رکوردهایی بیرقیب، ناهمتا، دستنایافتنی و تکرارناشدنی است.
و ما مثل آنهاییم … آنهایی را که در گوشه پایینی و سمت راستِ این تصویر میبینید، بیشک از اینکه در چنین موقعیتی گردهم آمدهاند به خود میبالند.
چقدر حرف برای گفتن دارند و چه عکسهایی که نگرفتهاند در جایی که زیباترین سمفونی عالم در اثر شکستنِ ساقههای آکنده از نمک، چون یک نُت پیانو را با اندک نسیمی در کنار رودِ شورش میتوان درک کرد و به آسمانها پرکشید …
کویر لوت کهرباییترین گرانیگاه
با این وجود، اگر قوانین حاکم بر این کهرباییترین گرانیگاهِ آرامبخش ایران را درک نکنیم، در کسری از ثانیه با دشنام پست آفرینش تاخت میخورد! نمیخورد؟
هزاران انسان تاکنون قربانی همین نادانی یا غفلت خیاموار شدهاند؛ هرچند که صدهاهزار انسانِ دیگر هم بودهاند که بخشی از بیادماندنیترین ساعتها و روزهای افسانهای زندگیشان را در تنِ تبدار و بلورینِ این نرمینههای تمامنشدنی سپری کردهاند! نکردهاند؟
مثل زندگی
و این درست مثل زندگی است… نگاه کنید در اطراف خود، در همین شبکههای رنگارنگ و جورواجورِ مجازی؛ تقریباً برای هر سلیقه و نگاهی، خوراکی مطلوب یافت میشود.
چه برای آنها که از دریچه ذهنشان همه چیز زیبا و متقارن است و گویی وظیفه آنها در جهان کشفِ این تقارنِ ناپید و شکوهمند است و چه برای آنها که به همه چیز شک دارند و دنیا را سیاهی و رذالتِ مطلق میپندارند.
تابلوی شام آخر اثر ماندگار لئوناردو داوینچی را یادتان هست؟
چندنفر میدانید آنکه در نقش عیسی – خوبی مطلق – و یهودا – بدی مطلق – ظاهر شدند، هر دو یکی بودند، منتها در فاصله چندماه؟!
بیاییم زندگی خود را به تابلویی شکوهمند و عاری از یهوداهای زمان بدل سازیم.
وقتی آن دخترِ ساکن غزه مجد مشحروی میتواند با زبالهها کیک سبز ساخته و به رغم زندگی در بزرگترین زندان جهان، امید بیافریند و معجزه کند، مانیز مردمی هستیم و میتوانیم چنین کنیم! نمیتوانیم؟
آری … ما مثل آنهاییم! نیستیم؟
پایان پیام