هوای لاکچری به ما نمیسازد
پایگاه خبری گلونی؛ راضیه حسینی: فروشگاه شیک و بزرگی بود، ویترینش پر بود از کفش و کیف های رنگارنگ و زیبا.
رفتم داخل، همینطور که مشغول دور زدن در فروشگاه و دیدن اجناس بودم کیف سفید رنگ و زیبایی چشمم را گرفت.
به قیمت نگاه کردم، با خودم گفت سیصد و پنجاه هزار تومن زیاده واسه یه کیف.
گشتم و یک کیف کوچکتر پیدا کردم، این خوب بود صد و پنجاه هزار تومان.
فروشنده را صدا کردم و گفتم: این کیف رو میخوام، فقط لطفا با تخفیف. پیش خودم حساب کردم ده هزار تومان تخفیف بگیرم خوب است.
فروشنده گفت: حتما، این کارای ما برند اصل هستن و از ایتالیا میان کیفیتشون حرف نداره. شناسنامه کار رو هم الان خدمتتون میدم بینین. این کار رو من با بیست هزار تومن تخفیف بهتون میدم که مشتری بشید. قیمتش یک میلیون و پونصد تومنه که براتون…
هوای لاکچری به ما نمیسازد
بقیه حرفهایش را نشنیدم، یک میلیون و پانصد هزار تومان؟ یعنی همه این قیمتها به تومان بود؟ یعنی کیف اولی سه میلیون و پانصد تومان بود؟
به دور و برم و خریدارانی که با خوشحالی مشغول خرید کیف و کفشهای چند میلیونی و لاکچری بودند نگاه کردم. احساس غریبی بهم دست داد.
من بین این آدمهای لاکچری چه میکردم؟ آدمهایی که حتما ساعت دستشان پنج شش میلیون میارزد و ماشین زیر پایشان میلیاردیست.
به ساعتم نگاه کردم، باز خوابیده بود.
خانمی فروشنده را صدا کرد وگفت: لطفا دو رنگ دیگه از این کیف رو بدین. به کیف در دست زن نگاه کردم همان سه میلیونی بود.
فروشنده که رفت پی آن خانم از فروشگاه زدم بیرون. به ساعتم نگاه کردم، کار میکرد، فکر کنم هوای داخل فروشگاه بهش نساخته بود. از شما چه پنهان من هم نفس تنگی گرفته بودم.
هوایش زیادی لاکچری بود به ریه ما معمولیها نمیساخت.
این بیرون هوا خیلی بهتر است، پر از دود و آلودگی، همان که به ما میسازد.
پایان پیام