این هم از نخستین و تنها دولت محیط زیستی ایران
به گزارش پایگاه خبری گلونی، محمد درویش نوشت: خوب دقت کنید به رفتارِ این جوجه پنگوئن از همه جا بیخبر که ناگهان خود را در کنار ساحل و دریایی میبیند بیانتها… مانده است برود یا بماند؟
رفتار جوجه پنگوئن در کنار ساحل
آغوش گرم و محدودِ موجودی را انتخاب کند که فکر میکند لابد مادرش است و یا اینکه دل به دریا بزند و رازِ هرچه بادآباد را محک زده و از یاد مرگ، یاد فرودآمدن در دنیایی که آدمهایش به سرعت برق و باد زیرِ حرفها و میثاقهای خویش میزنند، فارغ شود …
رییسجمهور ایران، حسن روحانی – هم او که میگفت: دولتش نخستین و تنها دولت محیط زیستی ایران است!
اینک میگوید: دنیا دارد زمین، هوا و دریا را آلوده میکند، چرا ما نکنیم؟
میگوید: مقالهها و هشدارهای محیطزیستی برای کشورهای جهان سومی چون ماست تا پیشرفت نکنیم!
از قضا ترامپ هم، همین را منتها به شکلی دیگر میگوید! نمیگوید؟
او با این استدلال که تغییرات اقلیمی، جفنگیاتی است که چینیها اختراع کردند تا از آمریکاییها در جهان اقتصاد سبقت گیرند، زد زیر میز توافقنامه پاریس!
حالا عربستان، کویت و روسیه هم همان حرف را میزنند. آن یکی خود را مهد بزرگترین دموکراسی جهان میداند؛ این یکی خادم حرمین شریف و آن دیگری، نگهبان دروازههای قفقاز! اصلاً زندگی در دنیایی چنین کثیف چه لطفی دارد؟!
واقعاً چه فرق میکند، وقتی همه یک حرف را میزنند؟
چه رییسجمهور حکومتی که چهل سال است از شعار بازگشت اخلاق به مناسبات جهانی، گوش فلک را کر کرده و خواهان عدالتمحوری است و چه آنهایی که دربرابرش ایستاده و ادعای مدیریت نوین جهان و بازگشت به اخلاقیات را هم ندارند!
شما اگر جای آن پنگوئن بودید، چه میکردید؟! میرفتید یا میماندید!
این هم از نخستین و تنها دولت محیط زیستی ایران
صحبت های عجیب روحانی درباره آب و محیط زیست ایران
یا به گزینه آلبر کامو فکر کرده و امید را اختراع میکردید – آنجا که هیچ امیدی نیست، برماست تا ابداعش کنیم – و یا شاید به گزینه فریدون مشیری فکر میکردید!
“من یقین دارم که برگ،
کاین چنین خود را رها کرده ست، در آغوش باد
فارغ است از یاد مرگ!
لاجرم، چندان که در تشویش ازین بیداد نیست
پای تا سر،
زندگی ست! آدمی هم مثل برگ،
می تواند زیست بی تشویش مرگ،
گر ندارد همچو او، آغوش مهر باد را
می تواند یافت، لطف
هرچه باداباد را …”
پایان پیام