گاف برای دادن است. بالاخره دانشگاه آزاد و صداوسیما و توئیتر، روزنامه و مجله نیستند که اگر گافی داده شد با یک عذرخواهی نشود قضیه را حلوفصل کرد.
پایگاه خبری گلونی، ارژنگ حاتمی: در جلسه هفتگی ایدهیابی برای کارتون و مطالب پلخمون بودیم که ناگهان خبری در کانالها منتشر شد که دهانمان از تعجب باز ماند، در خبرها آمده بود یکی از مسئولان دانشگاه آزاد ۲ دانشجو را زیرگرفته است.
گاف برای دادن است
خبری که متأسفانه به دلیل نداشتن سواد رسانهای بهوسیله تقریبا همه کانالهای خبری بازنشر شد، در صورتیکه ما از همان ابتدا میدانستیم این خبر کذب محض است، زیرا مسئولان دانشگاه آزاد انسانهای بسیار مشتریمداری هستند و مطمئنا این مسئول در این بازار خراب و رکود دانشجو، نمیآید مشتریای را که هنوز از آن چند ترم شهریه در میآید زیر بگیرد.
مسئولان دانشگاه آزاد روی ریال به ریال شهریه هر دانشجو حساب ویژه باز کردهاند و مصدوم کردن یکی از آنها بهمعنی کلی ضرر است.
اصلا به همین دلیل است که در این دانشگاه طرف شونصد ترم هم مشروط شود و هرچه هم دیر بیاید و زود برود و…
از این دانشگاه اخراج نمیشود، اما وای به حال روزی که یک ترم شهریهات عقب بیفتد، کارت ورود به جلسه امتحان برایت صادر نمیشود و اگر شانس بیاوری فقط کلیهات برای فروش گذاشته خواهد شد.
در ادامه جلسه بودیم که خبر دیگری فضای مجازی را درنوردید، از استاد جکیچان که پیش از این تصور میکردیم فقط در فنون رزمی استاد است، فیلمی در شبکه کیش پخش شده بود.
بعد از انتشار این خبر، افراد حاضر در جلسه در بهت فرو رفتند.
از کودکی وقتی با آتاری بازی میکردیم به ما میگفتند قوز نکن، از جکیچان یاد بگیر، برو یکم ورزش کن بدبخت!
بعد فیلمی از وی میدیدیم و تا شب با خواهر و برادرمان اقدام به لگدپرانی میکردیم، اما بعد از انتشار این فیلم این اسطوره کودکیهایمان بهکلی نابود شده بود.
این سومین شکست عاطفیمان بود و دیگر تحمل این یکی را نداشتیم.
اولین شکستمان برمیگشت به آنکه بعد از سالها متوجه شدیم «پدر پسرشجاع» و ایضا پسرش، شیر نیستند و تنها یک سگ آبی ساده هستند که خوشبختانه بعد از چند جلسه رواندرمانی با این موضوع کنار آمدیم؛ بحران روحی دیگرمان برمیگشت به قضیه «بابا لنگدراز» و «جودی ابوت» که با این حقیقت روبهرو شدیم که آن مرتیکه لنگدراز، انسان نیکوکاری نبوده و با اهداف شومی که در سرداشته خرج تحصیل جودی را میداده است!
که آنهم با بستری شدن یکهفتهایمان در بیمارستان حل شد، منتها دیگر تاب و توان تحمل هضم این کارهای جکیچان را نداشتیم تا اینکه خوشبختانه فیلمی از جکیچان منتشر شد که وی مدعی شده بود فیلم تقطیع شده بوده و با استفاده از تکنیکهای کامپیوتری درست شده است و ما متوجه شدیم استاد چقدر انسان خوبی است که بدخواهانش برای تخریب چهره ورزشکاریاش دست به هر اقدامی زدهاند و چنین لجنپراکنیهایی انجام میدهند.
در همین حالوهوا بودیم که متوجه شدیم محسنخان در توئیترش گافی داده است و بعد هم در صداوسیما گفته جملاتی که نوشته سوءتفاهم ایجاد کرده و عذرخواهی کرده است و همهچیز به خیر و خوشی تمام شده است.
بالاخره گاف برای دادن است فرقی نمیکند اتوبوس دانشگاه آزاد گاف بدهد و معاینه فنی و ایضا ترمز نداشته باشد و یا شبکه استانی کیش باشد که با آبروی استاد جکیچان بازی کند و یا حتی یک مسئول در توئیتر و…
بالاخره دانشگاه آزاد و صداوسیما و توئیتر، روزنامه و مجله نیستند که اگر گافی داده شد با یک عذرخواهی نشود قضیه را حلوفصل کرد.
پایان پیام