خداحافظ تا زمستان بعد، خداحافظ تا بخاری بعد بی زمستان، بی بخاری.
به گزارش پایگاه خبری گلونی؛ رضا امیرخانی نوشت: یکی دو هفتهی پیش دعوت شدم برای سخنرانی در آموزش و پرورش. گویا قرار بود وزیر، خیرین را ترغیب کند برای تجهیز مدارس به بخاری ایمن. نرفتم…
چند روز پیش شنیدم که بنیادی وابسته به آستان قدس میخواهد پویشی راه بیاندازد برای خرید بخاری مدارس. از برگزارکنندهگان پویش کسی سوالی داشت راجع به یکی از مناطق ایران.
جوابش دادم. کس دیگری تماس گرفت از جای دیگری. کلی پول جمع شده بود برای خرید بخاری. توضیح داد که فلان گروه وابستهاند به فلانکس که واردکنندهی فلان نشان تجاری است.
خداحافظ تا زمستان بعد
قیمت بخاریشان خیلی بالاست. در عوض بخاری ما ارزانتر است. نشان تجاری را پرسیدم.
بدجنسی کردم و رجما بالغیب گفتم مطمئنی که نشان تجاری بخاری مدرسه زاهدان از همین جنس نبود؟ شگفتزده گفت نه… مطمئن نیستم، باید تحقیق کنیم.
دیدم حربهام کارگر شد، گفتم شاید هم بخاری شینآباد از این جنس بود. گفت نه آن بخاری قدیمی بود. پرسیدم مطمئنی؟ جواب نداد…
همه هیجان داریم که هر چه سریعتر مدارس ایمن شوند. مردم خیرات میکنند و پول جمع میشود. هر شب خبر میرسد که برای چندین و چند کلاس، بخاری جدید خریداری شده است.
بخاری ایمن چه ویژگیهایی باید داشته باشد
راستی، وسایل گرمایشی ایمن برای مدارس چه ویژهگیهایی دارد؟ آنها برای مناطق مختلف کشور، چه تفاوتهایی با هم دارند؟
وسیله گرمایشی ایمن بسته به انرژی مورد نیاز، گاز یا برق یا نفت یا شاید هیزم چهگونه باید باشد؟ چه عواملی باعث آتشسوزی میشوند؟
سوال اصلی، بخاریهایی که میخریم چه تفاوتی با بخاری مدرسه زاهدان دارد؟ ایراد از بخاری بود یا از واژگونیاش؟ آتشسوزی حین پر کردن مخزن را چهگونه باید پیشگیری کرد؟
و سوالات مهمی از این دست…
راستی گزارش سانحه در منظر افکار عمومی قرار داده شد؟ آیا میتوانیم به صورت علمی سانحه و حادثه را شرح دهیم، فارغ از این که مقصر کیست.
وزیر مال کدام گروه سیاسیست و در کدام دوره تاریخی زندهگی میکنیم؟ تا گزارش علمی سانحه و حادثه در دسترس نباشد، راجع به چه چیزی صحبت میکنیم؟
سوالات بالا را چه کسی باید جواب دهد؟!
یک گروه پژوهشی برای پاسخ به سوالات لازم است
این سوالات را وکیل و وزیر نباید پاسخ دهند. پاسخ به این سوالات، در یک پژوهش ساده آکادمیک مشخص میشود.
خَیر ایرانی که حاضر است صدها میلیون تومان در یک جلسه برای تعویض بخاری هزینه کند، آیا حاضر است برای پژوهش راجع به این قضیه، به یک گروه دانشگاهی کمک کند؟
آیا نمیتواند یک جایزه صد میلیون تومانی بگذارد برای بهترین تحقیق راجع به مساله گرمایش مدارس روستایی که پنجاه تا به نفر اول بدهند و سی تا به نفر دوم و بیست تا هم مثلا به نفر سوم؟
چهقدر خیر ایرانی حاضر است برای این پژوهش پول خرج کند؟ امر خیر را و حتا پنهانی سهم امام را باید سوق بدهیم به سمت قسمتی از کار که کسی سراغش نمیرود.
این پروژه به راحتی میتواند یک پروژه دانشگاهی باشد، یا یک مسابقه دانشجویی که خط بدهد به تحقیق و توسعه کارخانهها…
دوست نویسنده من، جناب داوود غفارزادهگان تجربهای نقل میکرد از مشکل در مدارس روستایی؛
آن هم در چهل سال قبل وقتی در سپاه دانش بود. او از راههای بومی آن زمان برایم میگفت که مثلا در اردبیل آجر در بخاری میگذاشتند تا سنگین شود و هنگام بازی بچهها واژگون نشود.
آیا در همین حد چهل سال پیش استاندارد بومی طراحی کردهایم برای وسایل گرمایشی مدارس؟!
(البته انصاف باید داد که آموزش و پرورش در توسعه و نوسازی مدارس و حتا در همین تجهیز وسایل گرمایشی کار علمی انجام میدهد،
اما مهم این است که این پژوهشها برونسپاری شوند و خرد جمعی آنها را تایید کند. کارویژهی آموزش و پرورش انتخاب نشان تجاری بخاری است، نه پژوهش.)
درمورد وسایل گرمایشی ایمن باید پژوهش شود
خداحافظ تا زمستان بعد
قبل از خرید بخاری، هر نوع ، باید پژوهشی راجع به سوانح و حوادث و استانداردهای بومی وسایل گرمایشی داشته باشیم.
هزینه این پژوهش هر چند بسیار کمتر است از خرید عمده بعدی، اما هم اولویت دارد و هم اولیت.
فراموش نکنیم اگر این پژوهش منجر به طراحی شود، هیچ تولیدکنندهای نیست که از این بازار بزرگ بگذرد و همین رقابت ایجاد میکند
و اتفاقا همین باعث میشود آموزش و پروش ارزانتر به وسایل گرمایشی ایمن دسترسی داشته باشد…
خداحافظ تا زمستان بعد، خداحافظ تا بخاری بعد بی زمستان، بی بخاری.
پایان پیام