خانه » تیتر یک » قیف نباشد کسی نمی‌تواند سلطان قیر بشود
قیف نباشد کسی نمی‌تواند سلطان قیر بشود

قیف نباشد کسی نمی‌تواند سلطان قیر بشود

قیف نباشد کسی نمی‌تواند سلطان قیر بشود

ماجراهای اداره

پایگاه خبری گلونی، رضا ساکی: امروز از‌ آن روزهایی بود که معلوم بود صابری و قاسمی دعوا می‌کنند.

تا ساعت ده صبح اتاق در سکوت سنگین غرق بود. هر کس کار خود را می‌کرد اما صابری زیرچشمی قاسمی را می‌پایید و قاسمی هم مراقب حرکات صابری بود.

ساعت ده یکی آمد و وقتی خواست پرونده‌اش را بگذارد روی میز مرادی، پروند از دستش ول شد و افتاد روی میز. ارباب رجوع گفت: ببخشید صبح روز شنبه اول دی مزاحم شدم. از صبح استرس دارم که امضاهای این کار را بگیرم. مرادی تعارف کرد بنشیند. همان موقع خبر رادیو شروع شد و گوینده گفت: سطان قیر اعدام شد.

قیف نباشد کسی نمی‌تواند سلطان قیر بشود

ارباب رجوع عصبانی گفت: این هم از خبر خوب روز شنبه اول دی! بعد می‌گویند چرا اعصاب نداری!

قاسمی که انگار منتظر چنین لحظه‌ای بود گفت: روز شنبه اول دی و اجرای عدالت. چه روز خوب و باشکوهی.

صابری ادامه داد: راست می‌گویند سلطان قیف را بگیرند. قیف نباشد کسی نمی‌تواند سلطان قیر بشود.

قاسمی گفت: سلطان قیف را هم اعدام می‌کردند می‌گفتی چرا سلطان قیر را اعدام نکردند! عین بی‌بی‌سی.

صابری گفت: مگر یک سلطان قیر و قیف داریم؟ با اعدام چیزی درست نمی‌شود.

قاسمی پوزخند زد و گفت: عین بی‌بی‌سی حرف می‌زنی سرسپرده.

صابری بلند شد و گفت: هر کس بر خلاف شما حرف می‌زند سرسپرده است؟

قاسمی بلند شد و گفت: کاش می‌شد در همین اداره برخی را شلاق زد.

صابری به سمت قاسمی حرکت کرد: شلاق دوست داری؟

قاسمی از پشت میز بیرون آمد: شلاق برای تو کم است.

همین که صابری و قاسمی به هم رسیدند ارباب رجوع از جا بلند شد و میان آنها ایستاد و گفت:

آقایان آقایان. صبر کنید هنوز امضا نشده.

قاسمی و صابری ده ثانیه صبر کردند. مرادی آخرین امضا را زد و مرد بی‌نوا پرونده را قاپید و از میان آن دو نفر خارج شد و گفت: حالا بزنید بکشید همدیگر را.

وسط دعوای صابری و قاسمی خبر رادیو می‌گفت: مردم در نخستین روز زمستان دلگرم شدند به برخورد با مفسدین اقتصادی.

باقی بقای‌تان

اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
به بالا بروید