نشانه مرگ را پیش از آنکه در فرسودگی شناسنامه بدانید در کاهش لطافت بجویید. برای اطلاع دقیقتر در مورد این موضوع تنها کافی است مطلب زیر را مطالعه کنید.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، محمد درویش در کانال تلگرامی خود، درویشنامه، متنی با عنوان «تفاوت را بیافرینیم، منتظرش نشویم!» نوشت که در ادامه میخوانیم.
آینده جامعهای که کودکانش را عکس نخست نمایندگی میکند، روشنتر است یا عکس دوم؟!
نشانه مرگ
میگوییم: جغد شوم؛ روباه مکار؛ گرگصفت؛ الاغ نفهم؛ خفاش شب؛ کفتار پیر و…
درحالی که یادمان رفته کارکردِ مثبت این موجودات برای حفظ پایداری بومسازگان به مراتب بیشتر از اغلب آدمهاست…
آینده جامعهای که تفریح کودکانش، آزار حیوانات و صفتِ نااهلانش، برچسبهای حیوانی است، روشنتر است یا مردمانی که باوردارند:
جهان چو خط و خال و چشم و ابروست؛ که هرچیزی به جای خویش نیکوست؟
له میشویم
نگویید در این دنیا نمیتوان لطیف ماند و نرم زیست، چون له میشویم!
از قضا پیشبرندهترین ماده جهان که هرگز پشت هیچ سد فرامدرنی نمیتوان او را تا ابد حبس کرد، لطیفترین، نرمترین و شفافترین ماده هستی هم هست؛ آب!
لائوتسه میگوید:
هر چیز سختی سرانجام در آب نرم میشود.
نگاه کنید به رویش جوانهها و نهالها که نخست نرم و لطیفند و شتابان اوج میگیرند، اما به موازات چوبیشدن و سختشدن، به مرگ سلام میدهند!
آدمها هم چنینند؛ نشانه مرگ را پیش از آنکه در فرسودگی جلد شناسنامه رهگیری کنید، در کاهش انعطافپذیری، نرمخویی و لطافت بجویید.
نمایش مرگ
در مرگِ آدمها هلهله نکنیم؛ نمایش مرگ را به خیابانها نکشیم و آن را به ضیافتی خانوادگی و عمومی بدل نسازیم.
بگذاریم کودکانمان کودکی کنند، آنها را زودتر از آنچه که باید آقا یا خانم نکنیم!
ملتی که در کودکی، کودکی کند؛ در بزرگی، بزرگی خواهد کرد و یک ملت بزرگ، بزرگی خود را با شیوه سلوکش با کمتوانان، ناتوانند، ضعفا، حیوانات و گیاهان به نمایش مینهد.
دوباره به این دو عکس دقت کنید:
چه کسی جز ما است که میتواند تفاوت بیافریند و کیفیت درو کند؟
آیا من سخن جدیدی را کشف کردهام؟
چه کسی جز ما ابوالحسن خرقانی داشت که بیش از هشتصدسال پیش زنهارمان داد:
هرکس در این سرا درآمد، نانش دهید و از ایمانش نپرسید…
پایان پیام