طوطی در یک سینمای شهر تهران به دیدن یک فیلم عاشقانه رفت ولی دعوایش شد
پایگاه خبری گلونی؛ محسن فراهانی: سلام. من یک طوطی هستم. ما طوطیها با اینکه زیبا هستیم ولی برخی از انسانها معتقد هستند صدای ما خیلی توی مُخ است.
طوطی و فیلم عاشقانه
خود ما هم همین نظر را داریم. برای همین است که خیلی با طوطیهای دیگر جور نیستیم.
از بس که صدای ما طوطیها گوشخراش است.
این را هم اضافه کنم که ما طوطیها علاقهی زیادی به تخمه شکستن داریم.
یک روز که برای یک کار اداری به تهران آمده بودم، بعد از انجام کارهایم، به پیشنهاد رفیقم به سینما رفتیم تا یک فیلم عاشقانه ببینیم.
رفیقم قبل از آنکه فیلم شروع شود هزار بار به من سفارش کرد که وسط فیلم حرف نزنم.
مدام میگفت: صدای شما طوطیها توی مخ است و احتمال دارد دیگران ناراحت شوند.
ضمناً تأکید کرد وسط فیلم تخمه نشکنم؛ چون مزاحم فیلم دیدن دیگران میشود.
خلاصه فیلم شروع شد و من هم سعی کردم مراعات کنم.
خسابی حواسم را جمع کردم تا هم مزاحم دیگران نشوم و هم آبروی خودم و رفیقم را نبرم.
بالاخره من یک طوطی بودم و آمده بودم قاطی آدمها. خیلی دوست داشتم مثل آنها متمدنانه رفتار کنم.
چند لحظه از شروع فیلم نگذشته بود که دو نفر پشت ما شروع کردند به حرف زدن.
یک دقیقه بعد دو نفر بغلی حرف زدند.
یک دقیقه بعد کل ردیف جلویی شروع کرد به حرف زدن.
اصلاً نگذاشتند بفهمیم فیلم چه شد.
عصبانی شدم و با فریاد اعتراض کردم.
همه سکوت کردند و حرفی نزدند.
بعد از چند دقیقه که سالن سینما ساکت بود، ناگهان صدای شکستن تخمه بلند شد.
انگار که هزار تا طوطی همزمان در حال شکستن تخمه هستند.
خلاصه فیلم تمام شد و ما هیچ چیزی از فیلم نفهمیدیم. ۱۰ هزار تومان پول بلیت هم سوخت شد رفت.
پایان پیام