مفرغ لرستان چه ویژگیهایی دارد و کاسیان چگونه در هنروری سرآمد دوران باستان بودند
به گزارش پایگاه خبری گلونی حمید ایزدپناه در مجموعه سه جلدی تاریخ جغرافیایی و اجتماعی لرستان نوشته است:
اکنون دانشمندان و محققان به اتفاق، مفرغهای لرستان را به کاسیان نسبت میدهند.
آلات و اشیای مفرغی، اولین بار در سال ۱۳۰۴ به وسیله مردم روستاها پیدا شدند و از آن به بعد که محققان راه تازهای برای بررسی یافته بودند، متوجه مفرغ لرستان شدند.
اهمیت و ارزش و خصوصیات برنز لرستان در جنبههای اعتقادی سازندگانش است و همین امر رونق بیشتری به آن داده است.
مذهب این مردم از مذهب همان نقاشان ظروف سفالی مفرغ شده است که بر قدرت آسمانی تکیه دارد. مهم آن است که جزییات زندگی کاسی ها در هنرشان هویداست.
تاکنون هیچ خانه مسکونی از کوهنشینان و صنعتکاران مفرغ در لرستان پیدا نشده و آنچه به دست آمده از گورستانهای آنها بوده است.
اشیایی که در قبرها همراه مردگان دفن شدهاند، مانند آلات و ابزار کار و اشیای مربوط به زندگی در خانه و سلاح جنگی و زینتآلات، چندان زیاد و متنوعاند که مشخص میسازند که مردم با اندیشههای مذهبی شدید حتی روزهای زندگی را به خاطر تهیه مقدمات مرگ و دنیای پس از آن سر میکردهاند.
آنها اعتقاد داشتهاند که وسایل زندگی مورد نیاز در این دنیا، در جهان دیگر نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
شاید به همین دلیل باشد که به نظر کاسیان هنر تجلیلی از نیروهایی بوده است که بر زندگی و مرگ انسانها حکومت میکردهاند.
مفرغ لرستان چه ویژگیهایی دارد و کاسیان چگونه در هنروری سرآمد دوران باستان بودند
در تحقیقی که در محل قبول حفاری شده، وسیله روستاییان در دهکدهای بهنام «پیاره Pyāra» واقع در «سرطرحان» انجام گرفته، دو نوع مشاهده کردهاند.
اول قبرهایی که در آنها علاوه بر استخوانهای اندان انسان و لوازم مورد نیاز او، استخوانهای اسب و تمام اشیای فلزی مربوط به زن و دهنه نیز یافت شده است.
گویا هر کسی که میمرده است، اسبی را نیز میکشتهاند و با تمام لوازم زندگی و سلاحهای جنگی در کنار او به خاک میسپردهاند.
در قبرهای دیگر تنها وسایل فلزی مربوط به رکاب و زین و دهنه اسب یافت شده است.
مفرغ لرستان و هنر کاسیان چه ویژگیهایی دارد
آلات و اشیای مفرغی، اولین بار در سال ۱۳۰۴ به وسیله مردم روستاها پیدا شدند و از آن به بعد که محققان راه تازهای برای بررسی یافته بودند، متوجه مفرغ لرستان شدند.
دوم قبرهایی که خاص زنان بوده است و مردان را در گورستان زنان دفن نمیکردهاند.
این از آنجا معلوم است که محتوای تمام گورهای کنار هم، که روستاییان باز کردهاند، اشیای تزیینی زنانه بوده است.
جالبترین ویژگی مصنوعات مکشوفه در لرستان، تزییات پیچ در پیچی است که به سحر و خدایان اساطیری مربوط است و صورت آدمیان و حیوانات مختلف بر آنها نقش بسته و این تلفیق و به وضع شگرفی صورت گرفته است (تاریخ ماد، دیاکونف، ص ۱۷۲).
هنرمندان فلزکار کاسیان برای پیداکردن رموز جدیدی به منظور تجسم خدایان کوشیدند و هوشمندی خود را بهکار بستند و هنرشان را در خدمت بتسازی قرار دادند.
تمام موضوعهای اساطیری قدیم به صورت مجموعهای از وقایع با نتیجهای از مجموعه وقایع نیستند، بلکه تنها به صورت مظاهر یا علاماتی هستند که بعدها در تمام طول تاریخ ایران، از آنها تقلید و یا اقتباس شده است.
یکی از این بتها «سروش» یا مظهر عدالت است که دارای چند سر بوده و قسمتهای بدن او از حیوانات مختلف تشکیل شده است (تصاویر ص ۳۹).
دیگری، الهه مادر بهنام «اشی» است که برای باردار از او استمداد میشده است (تصاویر ص ۳۹).
روکش تیردانی که در موزه «متروپولیتن نیویورک» نگهداری میشود، شاهکاری از ذوق و هنر کاسیها است. به عقیده گیرشمن و «روسو» نقوش آن مربوط به روز قیامت در مذهب ایرانی پیش از زردشت است (تصاویر ص ۳۹)، (رمان گیرشمن، ترجمه عیسی بهنام، ص ۴۲ تا ۴۷ و ۷۰)، در این میان نذوراتی که به معابد و خدایان تقدیم میشدهاند، ظرافت بیشتری دارند.
مانند میلههایی که انتهای آنها مدور بوده است (تصویر ۵)، و به وسیله دکتر اشمیت در معبد «سرخ دوم» کوهدشت یافته شدهاند.
معبد «سرخ دوم» یکی از عبادگاههای ساکنان لرستان است که نشان میدهد مردمان و ساکنان آن زمان که از نواحی مختلف بودند، در مرکز مقدسی، آداب و رسوم مذهبی واحدی را معمول میداشتند.
مفرغ لرستان و هنر کاسیان
آلات و اشیای مفرغی، اولین بار در سال ۱۳۰۴ به وسیله مردم روستاها پیدا شدند و از آن به بعد که محققان راه تازهای برای بررسی یافته بودند، متوجه مفرغ لرستان شدند.
لرستان در جنوب غربی ایران، در میان کوههایی بلند با یخچالهای طبیعی و درههای مرطوب یا پرآب و طبیعتی سازگار از کهنترین دورههایی که تا این زمان شناخته شده، تا روزگار ما زیستگاهی برای انسان و جانوران و درختان و گیاهان بوده است و یکی از چهار منطقه زیستی شناخته شده در قسمت مرکزی خاورمیانه است (فرانک هول، ص ۱۱)، که انسانهای پیش از تاریخ از آن استفاده کرده و از مواهب طبیعی و خدادادی آن بهرهمند شدهاند.
از این جهت مورد توجه باستانشناسان بوده و گروههایی از دانشمندان این رشته در آن به کاوش و بررسی پرداختهاند.
از آنجا که این افراد در گزارشها از واژه «زاگرس» در توضیح نوشتههایشان بهره جستهاند، لازم است نخست به این واژه و وجه نامگذاری آن اشارهای شود و سپس توضیح علمی آنان ذکر گردد.
واژه زاگرس یا زاگروس بیش از نیم سده است که از راه ترجمه آثار نویسندگان اروپایی به نوشتههای فارسی راه یافته و سپس بر روی بخشی از نقشه ایران نقش بسته است.
متاسفانه در این نامگذاری نزدیک به ۲۰۰ رشته و قلهکوه و شهر و روستای نهفته که هر یک نام و تاریخی دارند و قصه و سرگذشتی، که شایسته است محققان و مترجمان به آن توجه کنند، در نظر گرفته نشده است.
این واژه در هیچ یک از کتابهای تاریخی و جغرافیایی و مسالک و ممالک که در عصر اسلام نوشته شدهاند، نیامده است.
مذهب این مردم از مذهب همان نقاشان ظروف سفالی مفرغ شده است که بر قدرت آسمانی تکیه دارد. مهم آن است که جزییات زندگی کاسی ها در هنرشان هویداست.
در منابع ایران پیش از اسلام هم مدرک معتبری در این زمینه در دست نیست. تا آنجا که بررسی کردهام، ظاهر این واژه را در اواخر دوره قاجار، دانشمندان و نویسندگان ایرانی که با زبانهای اروپایی آشنایی یافته بودند، در آثار و ترجمههای خود به زبان فارسی به همان شکل و حال نقل کردند.
شاید نخستین بار شادروان مشیرالدوله حسن پیرنیا بود که آن را در حاشیه صفحه دو کتاب تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان آورد و نوشت «اروپاییها چنین نامند».
پیشینه پیدایش زاگرس
دیرینه شناسی لرستان و نخستین کانونهای فرهنگی انسانی در زاگرس
الف) در منابع فرنگی
۱- در یک واژهنامه یونانی به آلمانی که در سال ۱۸۸۶ در لایپزیگ چاپ شده است، زیر واژه «Zâgros یا Zâgrion» آمده است:
«نام کوهی در ماد». این نام در نوشتههای استرابون و پولیبیوس نیز آمده است. بر پایه این آگاهیها، در سال ۳۳۰ پ.م. و زمان حمله اسکندر، کوهی به این نام وجود داشته است (D.K. Jacobitz …).
۲- در قاموس جغرافیایی به زبان فرانسوی زیر واژه و عنوان زاگروس یا زاگرس آمده است:
«رشته کوهی در آسیا که از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده و ماد را از آشور جدا میکند». کتاب آنگاه منابع خود را به نامهای Pinius و Strabo و Polybios و Ptolemeus معرفی میکند (Lecique géographique…).
گرچه «س» یا S آخر واژه به آن و تلفظش رنگ یونانی داده است، اما واژه مادی است و نام کوه، دژ، قبیله و قوم، منطقه یا بخشی از غرب ایران امروزی و سرزمین قوم ماد بوده که ضبط دیگری به صورت Zikirtu داشته است.
۳- باستانشناسان نامدار فرانسوی، شادروان گیرشمن، زاگرس را نام قبیله دانسته و مینویسد:
«… حرکت عمومی قبایل ایرانی هنوز به پایان نرسیده بود که قبیله سومی از قبایل مهم ایرانی بهنام Zikirtu یا به قول یونانیها «ساگارنی» به سوی نواحی شرقیتر رفته و مستقر شدند…» (ایران در آغاز…، گیرشمن، ترجمه دکتر معین، ص ۸۹).
مذهب این مردم از مذهب همان نقاشان ظروف سفالی مفرغ شده است که بر قدرت آسمانی تکیه دارد. مهم آن است که جزییات زندگی کاسی ها در هنرشان هویدا است.
۴- هرودت نیز از این قبیله بهعنوان قبیله صحراگرد یاد کرده و مینویسد:
«… و نیز قبیله دیگر که صحرا گردند، از این قرارند: دائنها، ماردها، دروپیکها و ساگارتیها…» (هرودت، ترجمه دکتر هدایتی، ۱/۲۱۱).
۵- دیاکونف در تاریخ تاریخ ماد در شرح حملات آشوریها به پارسوا و نفوذ در خاک ماد به استناد کتیبههای خوانده شده مینویسد:
«… به طوری که در متن تصریح شده، آخرین نقطه لشکرکشی ظاهرا دژ مادی زاگروتی بود…» (دیاکونف، تاریخ ماد، ص ۲۴۸).
مفرغ لرستان چه ویژگیهایی دارد و کاسیان چگونه در هنروری سرآمد دوران باستان بودند
پایان پیام