برای دیدن باغ ارم شیراز وقت بگذارید و از دیدن زیباییهایش لذت ببرید
سفرنامه شیراز_قسمت پنجم
پایگاه خبری گلونی؛ راضیه حسینی: همین که وارد باغ عفیفآباد میشوید دو تانک بزرگ که در دو طرف ورودی قرار دارند به شما خوشآمد میگویند و شما متوجه میشوید اینجا با باغهای دیگر فرق دارد.
وجود سربازانی که شلنگ به دست مشغول آبیاری گوشه و کنار باغ هستند نشان میدهد عفیفآباد را ارتشیها اداره میکنند و نظم و قانون نظامی دارد.
اول به سمت موزه عبرت یا همان کاخ سلطنتی رفتیم. عجب مکان زیبا و با ابهتی بود. گویا عفیفه خانم از خاندان قوام این باغ را به فرح هدیه داده بود.
یکی از نگهبانهای موزه که حسابی خوشصحبت بود از زیر و بم طراحی اتاقها و لوسترها و دکوراسیون برایمان گفت.
میگفت لوسترهای این کاخ هر کدام اسم مخصوصی دارد.
از اتاقها و روانشناسی رنگها گفت و زمانیکه این باغ به باشگاه افسران ارتش شاهنشاهی تبدیل شد.
قسمت دیگر موزه، ادوات نظامی بود. از شمشیر و خنجر دوران صفویه تا کلت و تفنگهای قدیمی.
اسلحههایی که خدا میداند با چکاندن ماشه چند نفر را به کام مرگ کشاندند.
در قسمتی از باغ، خودروی مشکی بزرگی به نام ریو ساخت آمریکا قرار داشت.
جالب اینجاست در قسمت کاربرد نوشته شده بود «تشییع جنازه رضا شاه پهلوی».
یعنی خودروی به این بزرگی ساخته بودند فقط برای تشییع جنازه یک نفر؟
هر چند دیگر سلسله پادشاهی عمرش کفاف نداد تا باقی خاندان در این ماشین به دیار باقی بروند.
برای دیدن باغ ارم شیراز وقت بگذارید
از عفیفآباد بیرون آمدیم وبه سمت باغ ارم حرکت کردیم.
اسنپهای شیراز کلاً اعتقادی به لوکیشن و دیدن مبدأ و مقصد مسافر از روی نقشه ندارند.
همگی به محض تأیید سفر تماس میگیرند و میپرسند کجایید.
به محض نشستن هم میپرسند کجا میروید. چرا با لوکیشن میانهای ندارند؟ این سؤالی بود که تا پایان سفر جوابی برایش پیدا نکردم.
به باغ ارم رسیدیم. من یکی که نظیرش را ندیده بودم. اصلاً مگر میشود آفتاب اینقدر زیبا بر آب حوض بتابد؟
درخشش آب داخل حوض یکی از زیباترین تصویرهایی بود که تا بهحال دیده بودم.
باغی پر از گل و گیاه پر از رنگ. راه باریکهای تا پایین پلهها سرازیر میشد که چند تا بچه داخلاش بالا و پایین میرفتند و ذوق میکردند.
باید وقت داشته باشید و یک دل سیر تمام باغ ارم را ببینید.
چند دقیقه کنار برکه کوچکی که در گوشهای از باغ پر از ماهی و لاکپشت است بنشینید و خستگی در کنید. این باغ پر از آرامش است و سرسبزی.
از زیباترین باغ شیراز خارج شدیم و به سمت هتل رفتیم.
برای ناهار تصمیم گرفتیم رستوران چینی هتل را امتحان کنیم و ببینیم خوردن غذای چینی در شیراز چه مزهای دارد.
جای شما خالی غذا که برنجی مخلوط از گوشت وسبزیجات بود مزه خوبی داشت ولی فاکتور نهایی کمی ما را سوپرایز کرد.
هزینهای روی فیش آمده بود به نام «هزینه سرویس» راستش این یکی را دیگر ندیده بودیم.
آوردن بشقاب پلو بدون مخلفات و آب و دلستر، سرویس خاصی است که باید جداگانه هزینهاش را پرداخت میکردیم؟
یعنی باید خودمان کفگیر دست میگرفتیم به آشپزخانه میرفتیم پلو را در بشقاب میریختیم؟
بعید میدانم چینیها در رستورانهایشان اینطوری از مهمانان پذیرایی کنند.
این تجربه باعث شد دور رستوران چینی را خط بکشیم و دیگر سراغش نرویم
به اتاق رفتیم تا کمی استراحت کنیم و بعدازظهر آماده شویم تا خدمت جناب حافظ برسیم و سلامی عرض کنیم.
پایان پیام