ممدرضا گلزار فداش بشم دیدی چه ساکسیفونی زد تو کنسرتش؟
پایگاه خبری گلونی، محسن فراهانی: دختر ۱۴ ساله به رفیقش گفت: وای دیدی ممدرضا چه سنتوری زد؟ رفیقش گفت: وای آره خیلی خوب بود. ولی سنتور نبود، فکر کنم ساکسیفون بود. دختر اولی جواب داد: هرچی که بود عالی زد. فداش بشم.
ممدرضا گلزار فداش بشم
ممدرضا گلزار فداش بشم دیدی اون شب چه ساکسیفونی زد تو کنسرتش؟
محمدرضا گلزار از گیتارنوازی به سینما آمد، گفتیم خب بالاخره بر و رویی دارد و او نرود چه کسی برود؟
از سینما وارد عرصه خوانندگی شد، گفتیم خب بالاخره چهارتا مخاطب دارد و میخواهد برایشان بخواند. بگذار بخواند.
از سینما رفت شد مربی بدنسازی و والیبال، گفتیم خب بالاخره در کنار بازیگری چهارتا دمبل زده است و میله هالتر هم اگر بود تا به حال استاد شده بود.
از آنجا رفت به تلویزیون و اجرای برنامه تلویزیونی را تجربه کرد، گفتیم خب بالاخره تلویزیون میخواهد خود را احیا کند و به سلبریتیها احتیاج دارد.
اما دیگر این رفتن را تحمل نمیکنیم. اینکه شما از پشت میکروفن بروی پشت سازی که تخصصش را نداری و شروع کنی به نواختن.
آن هم چه نواختنی؟ انگار که گچ را در زاویه اشتباهش به تخته سیاه بکشی.
جوری گوشت آدم میریزد که دوست داری دیوار را گاز بگیری.
آخر برادر عزیز، هنرمند محبوب، بازیگر خوشسیما اگر برای دل هوادارانت میخواهی هنری خرج کنی کمی هم به فکر جگر ما باش.
درک میکنیم که کلی هوادار داری و برای راضی کردنشان حاضری دست به هرکاری بزنی ولی خب بالاخره فیلم هنرنماییهایت بیرون میآید و ما هم میبینیم.
اصلاً نمیتوانیم نبینیم. بس که رسانهها و صفحات فضای مجازی آن را برای خنده مخاطبانشان بازنشر میکنند.
دیدی؟ همه مردم مثل آن عزیزانی که داخل سالن نشستند و هرکاری کنی آنها جیغ میکشند، نیستند.
پس هنگام هنرنمایی کمی هم به فکر بعد باش. آن موقع که جیغزنها میروند و تو میمانی با میلیونها نقد که البته درست و بجا است.
مردم فقط آنها که در سالن نشستند و حتا برای آروغ زدنت هم ذوق میکنند و جیغ میکشند، نیستند.
خارج از آن سالن هستند مردمانی که هنر را میفهمند و هستند موسیقیدانانی که میدانند چه کار کردی.
دختر ۱۴ ساله گفت: وای دیدی وقتی داشت میخوند همش من رو نگاه میکرد؟ رفیقش گفت: آره چون روش نمیشد تو چشمای من خیره بشه. دختر اولی گفت: ولی کاش دفعه بعدی ردیفهای جلوتر بلیت بگیریم. ردیف ۱۷۹ دور بود.
پایان پیام