خروجی جشنواره فیلم فجر تا به امروز؛ رقابت در تلخی و تنهایی کمدی
پایگاه خبری گلونی؛ راضیه حسینی: بعضی از فیلمهایی که تا اینجای جشنواره پخش شدهاند گویا رقابت عجیبی با هم در تلخی داشتند.
انگار سیمرغی با عنوان تلخترین و گریهآورترین فیلم به جمع سیمرغها اضافه شده و کارگردانان پی به دست آوردن آن هستند.
احتمالاَ هم رنگ و رخش با بقیه متفاوت است. مثلاً سیاه و گریان!
البته این وسط فیلم خوب بد جلف دو معادلات را کمی بههم ریخته و باز جای شکرش باقی است که یک فیلم کمدی به جشنواره راه پیدا کرده است.
فیلمی که شاید بعد از دیدنش یک نفس عمیق از ته دل بکشیم و یک «آخیش» بلند از سر آرامش بگوییم که بالاخره لبخند برلبمان نشست و دلممان سرحال شد.
یک مشکل اساسی در بین بعضی از ما ایرانیها وجود دارد که هرازگاهی از برنامه و جریانی بیرون میزند، و آن هم تفکر «هر چه غمگینترتأثیرگذارتر» است.
در وصف بعضی از کتابها میگوییم «واقعاً کتاب بینظیری بود. جمله به جملهش اشک من رو درآورد و تقریباً از ابتدا تا انتهای کتاب از غصه سه چهار کیلو لاغر کردم.»
یا برای رأی دادن به اجرایی در مسابقات استعدادیابی، به هرکدام که غم و غصه بیشتری داشت و سرگذشت شرکتکننده غمانگیزتر بود رأی میدهیم.
خروجی جشنواره فیلم فجر تا به امروز؛ رقابت در تلخی و تنهایی کمدی
فیلمها هم از این قاعده مستثنی نیستند. در بسیاری از آنها ملاک ما میزان و مقدار اشک ریخته شده است.
آیا این مشکل فقط مختص ما ایرانیهاست یا تمام جهان مبتلایش هستند؟
معروفیت فیلمی مانند جوکر به خاطر فلسفه پشت داستان است یا غم و درد شخصیت اصلی داستان؟
کدام برای ما اهمیت بیشتری دارد؟ به دنبال یک داستان متأثرکننده هستیم یا عمیق و فلسفی؟
شاید این روزها بیشتر از هر زمان دیگری، به فیلمهایی با رنگهای شاد و دور از سیاهی احتیاج داشته باشیم.
فیلمهایی که حتا شده برای چند ساعت موجی پر از شادی و خوشحالی بین مردم راه بیندازد و انرژی مثبت پخش کند.
انرژی که تا ساعتها در ذهن و قلبمان جا خوش کند و از غم و گرفتاری و سختی دورمان کند.
پایان پیام