سکانس پایانی پایتخت را به چشم شوخی نگاه کنید
سکانس پایانی پایتخت را به چشم شوخی نگاه کنید
به گزارش پایگاه خبری گلونی سیروس مقدم در برنامه «شب صحبت» از باقی ماندن ۴ قسمت از «پایتخت» خبر داد، تاکید کرد نمیتوانستند آدمها را در این سریال به قدیس تبدیل کنند، انتخاب شغل گویندگی برای هما را پیش زمینه حضور این خانواده در «ماه عسل» احسان علیخانی عنوان کرد، از منتقدان خواست به سکانس پایانی به چشم شوخی نگاه کنند که در آن کار خلاف شرع و عرفی انجام نشده و به منتقدان پیشنهاد داد اگر توانستند سکانسی از فیلمنامه پایتخت را جابجا کنند و جایزه بگیرند!
«شب صحبت» به تهیه کنندگی ابوالفضل صفری با موضوع تحلیل و نقد سریال «پایتخت» با اجرای محمود گبرلو و با حضور کیوان امجدیان و پژمان کریمی منتقد و سیروس مقدم کارگردان و مهدی فرجی مشاور این سریال و مدیر سابق شبکه یک سیما برگزار شد.
گبرلو در ابتدای این برنامه خطاب به مقدم گفت: سریالسازی در دنیا متحول شده و در دنیا سریالهای چند فصلی متناسب با اوضاع آن سالها ساخته میشود.
این نشستها کمک بزرگی به بینندههای مخالف و موافق میکند. سریال یا مخالف مخالف دارد یا موافق موفق.
ما قسمت پایانی را ندیدهایم. کی آماده میشود؟ قصه ناتمام مانده است.
سکانس پایانی پایتخت را به چشم شوخی نگاه کنید
مقدم پاسخ داد: همانطور که دیدید در قسمت ۱۵ بهتاش به دلیل شرایطی که در فوتبال پیدا میکند مورد تقاضای تیمهای حرفهای قرار میگیرد و در داخل ایران و خارج دعوت میشود.
بنابراین به تهران میآید و طبیعی است قصه وارد فضاهای ورزشی و تجمع و هیاهو و تماشاچی میشود و به دنبالش قصههای خانوادگی ادامه دارد. به دنبال ارسطو هستند. نقی، هما و خانواده به تهران میآیند.
با توجه به شرایط کرونایی نتوانستیم این بخشها را فیلمبرداری کنیم. لیگ تعطیل شد.
تجمعات تعطیل شد و قرنطینه اجباری شد. مطمئن باشید اولین روزی که شرایط عادی برقرار شود تیم پایتخت همعهد شدهاند که فصل پایانی را بگیرند.
دو قسمت ۸۰ صفحهای مانده است که در پخش ۴ قسمت میشود. اساس و بنیان فصل ۶ بر التهابات درونی خانواده است.
در فصل ششم خانوادگیترین «پایتخت» را داریم
مقدم در پاسخ به سوال گبرلو درباره میزان توجه به عنصر خانواده تاکید کرد: باید برگردیم به عقبتر.
«پایتخت ۱» بر اساس محور خانواده شکل گرفت. خانوادهای که مهاجرت میکرد و خانهای را تحویل میگرفت.
آنها مجبور میشوند ایام تعطیلات را پشت کامیون زندگی کنند. کیان خانواده در فصلهای ۳ و ۴ و ۵ هم بود. به فصل ۶ میرسیم.
با صحبتهایی که با محسن تنابنده و خشایار مرحوم داشتیم بر این اساس بود که در فصلهای پیشین همه جور استایل قصهگویی را در تجربه کردهایم.
از مهاجرت و جابهجایی، از قهرمان پروری و گنبد و گل دسته.
بنابراین تصمیم گرفتیم در فصل ۶ اساس و بنیان را بر التهابات درونی خانواده بگذاریم.
همه بر اساس حادثه شکل میگرفت. گنبد و گلدسته، نامههایی که باید به رئیس جمهور میرسید، سقوط بالن یک خانواده، تصادف ماشین و در فصل ششم خانوادگیترین پایتخت را داریم.
از التهابات بیرونی قصه را خلاص کردیم و به درونیها پرداختیم. همراه با خانوادهای که در طول این ۱۰ سال ربات نیست، همراه با تحولات جامعه رشد کرده و متحول شده است.
در ادامه پژمان کریمی بیان کرد: من انتقادهایی نسبت به فصل ۶ دارم. تا فصل ۴ و بخشهایی از فصل ۵. آنچه اتفاق افتاد این بود که با خانوادهای مواجه هستیم که همه همدل میشوند.
تپشهای ما و آنها یکرنگ است. دل مشغولی داریم. خانوادهای که مطلوب است تصویر کرده است.
فرشته و قدیس نیستند. دروغ میگویند اما جبران میکنند. اما در فصل ششم احساس میکنیم نشانههایی که در طول این سالها در فصلهای قبلی با آنها عجین شدهایم کمرنگ شده یا از بین رفته است.
در فصل ۵ ماهیت تروریستی یک گروه را به قشنگی عیان میکند. سبک زندگی ایرانی اسلامی را در فصل ۵ میبینیم.
با اغماض عرض می کنم؛ تعجب برانگیز است که در فصل ۶ این نشانهها را به تمامی نمیتوانیم سراغ بگیریم.
برآیند نظرهایی که بوده است را عرض میکنم. خانواده عنصر اساسی است. قداست خانواده را به پاکی و روشنی تا فصل ۵ دیدیم، قسمتهای پایانی ساخته نشده است و شاید در این قسمتها تغییراتی ببینیم.
اما تا این جای قصه به راحتی دروغ میگویند. دخترها کارهای پنهانی از پدرشان و خانواده کارهایی انجام میدهند. پدر خانواده وقتی حج میرود خصیصه های اخلاقی بدش پررنگتر میشود.
فرجی در پاسخ به او گفت: من از سازمان تشکر میکنم. وقتی سریال که ۸۰ درصد بیننده دارد را به بوته نقد میگذارد و کارگردان آن با ۴۰ سال سابقه حضور پیدا میکند، نشان میدهد که دارد به بارور کردن تولیدات فکر میکند.
قرار است نویسنده خانوادهای را تعریف کند. میگوید من اینها را اینطوری میبینم.
قرار است تا پای جنگ بروند تا بدانند قابل اعتماد ترینها خودشان هستند.
سربلند بیرون میآیند و فقط به خودشان اعتماد دارند. اگر بچهای دروغ نگوید. پنهان کاری نکند چطور میتوانیم در سریال حرفهای تربیتی بزنیم و پیام برسانیم.
در فصل ۵ تا زمانی که به چالش اصلی که درگیری با داعش است برسیم انتقادهای زیادی به این خانواده وارد است.
میخواهند پناهنده شوند. چالشی به وجود میآید و تبدیل به بحران میشود و بعد در کنار یکدیگر بودن را میبینند. کاش تعطیل نمیشد و ما قسمتهای بعدی را می ساختیم و این در کنار یکدیگر بودن را در فصل ۶ هم به مردم نشان میدادیم.
هما سعادت بسیار وفادار و آدم درستی است نه دروغگو
کیوان امجدیان در ادامه این بحث در پاسخ به کریمی گفت: گاهی است شما ایدهالی میخواهید و میگویید این چیزی که میبینیم الگوی بچه من است.
اگر دروغ بگوید الگو برداری میکند. گاهی است که شما میگویید من یک خانواده معمولی را میخواهم نشان بدهم.
چرا سریال با قدرت خود را بالا کشیده است. برندی شده است که خیابان خلوت میکند. چون واقعیت را نشان میدهد، خانوادهای که ممکن است کاری کند اما جبران میکند.
اگر این تصویری که از این خانواده میبینم یک تصویر ایرانی بدون اشتباه و منظمی باشد فاصله من مخاطب با آن خانواده زیاد میشود و دستم نمیرسد.
هما سعادت یکبار به همسرش دروغ گفت. ایا شما او را دروغ گو میدانید؟
برآیند همه کارهاست که نشان میدهد بدذات نیستند. بعد از دیدن فصل ۶ جوابتان به سوالی که پرسیدم مثبت است؟ کاراکتر هما سعادت دروغ گو است؟
کنشها و اکت ها باید لا به لای رفتارها و روابط دیده شود.
در مجموعهای از اکتها و کنشها و واکنشها می بینم. برآیند همه اینها به من میرساند که او درست کار و وفادار است. بسیار آدم درستی است.
فرجی در ادامه توضیح داد: در فصل ۶ دیدیم مشکلی که نقی دارد و خطایی که ارسوط کرده و هما سعادت دوشادوش راه میافتد. در کنارش است تا مشکل را حل کند. او را سرزنش نمیکند.
حتی سراغ کسی میرود که روزی رقیب او بوده است. هر حرفی باید بار علمی داشته باشد. من دوست دارم شخصیتها مثبت باشند، آما آیا این را دیدگاه علمی و حرفهای تایید میکند؟
کریمی در ادامه گفت: قبلا احساس نمیکردیم با آدم پلیدی روبرو هستیم. این دروغگویی را در فصلهای قبل هم میدیدم.
اما پس زده نمیشود. مخاطب کمی تلاش میکند نکته سنج برخورد کند. در فصلهای قبل احساس نمیکردیم در این خانواده همه دچار نقصان هستند.
نمی توانستیم آدمها را در «پایتخت» به قدیس تبدیل کنیم
کارگردان سریال پایتخت نیز در این خصوص اظهار کرد: درست این است که اگر سه قسمت آخر «پایتخت۵» را پخش نمیکردیم همین حرفها را میگفتید و همین سوالها برایتان پیش میآمد.
قصه در فصل ششم سریال روایت کاملا کلاسیک دارد. راجع به فیلمنامه صحبت میکنم.
خود محسن تنابنده و آرش عباسی بهتر بود باشند و صحبت کنند.
نمونههایش را در سینمای هند داشتهایم «سنگام» این طرف داشتهایم، در «هشت نفرت انگیز» آدمهایی در قصه که به دلایلی هیچ جور امکان وصل شدن ندارند به یکدیگر وصل میشوند و درست در لحظهای که به نظر می رسد همه چیز خوب است و موانع برداشته شده است به ناگهان عنصر دیگری که مرده یا گم شده سرو کلهاش پیدا میشود.
این ساختار کاملا کلاسیک است. کاراکترهایی که در کنار هم قرار میدهی از نظمی که به وجود آوردهای تا به بینظمی برسد باید از خلق و خوی انسانی برخوردار باشند.
نمیتوانی آنها را به قدیسهایی تبدیل کنی که امکان خشونت ندارند. مثل رحمت و فهیمه. ما مجموعهای از خوبی و بدی هستند.
به جایی میرسیم که میگویند اینها بروند سرخانه و زندگیشان. وقتی بهبود پیدا میشود میگویند این هم گناهی ندارد. شکل روایت قصه میگوید ما تا اینها را آدم نبینیم نمیتوانیم از آنها قهرمان بسازیم.
گبرلو در ادامه خطاب به امجدیان گفت: بحث قصه را مطرح کردید. خوب است در این زمینه توضیح داده شود. برخی منتقدین میگفتند سریال قصه ندارد. البته من موافق نیستم. نظر شما چیست؟
امجدیان در این خصوص تاکید کرد: در این قصه جای آقای خشایار الوند خالی بود. آدمی بود که چند سال این شخصیتها را می شناخت.
به هر حال وقتی نویسنده جدید اضافه شود، زمان میبرد تا هماهنگ شود.
قصه کنش و واکنش داشت. منتهی برخی جاها خوب در نیامده بود. قدری سهل انگاری داشت.
شاید به خاطر کرونا و استرس و اینها باشد. جاهایی چیزهایی مطرح میشد.
خارج شدن از حالت تعادل شروع یک قصه است. جایی بهتاش فریبا گربه میکند و میگوید با این میخواهم زندگی کنم. بعدش که چی. شاید در قصههای پایانی مشخص شود. اما برخی جاها نمیفهمیدم چرا فلان بخش اضافه شده است.
نطفه و فکر اصلی «پایتخت» برای محسن تنابنده است
مقدم در ادامه بیان کرد: اهمیت و نقش و تاثیر خشایار در پایتخت واقعا یک چیز مهم است.
در اثری که یک پایهاش نویسنده است و کارگردان ما نویسندهای را از دست دادیم.
پایتخت نطفه و فکر اصلیاش برای محسن تنابنده است و اینطور نبوده که فکر بر اساس حضور نویسندههای مختلف شکل گیرد.
در فصل ۱ خشایار الوند از نیمه به ما اضافه شد. در فصل ۲ اصلا خشایار حضور نداشت.
کوروش نریمانی و حسن وارسته سریال را نوشتند و در فصل ۵ تا قسمت ۶ نویسنده دیگری کنار محسن کار را نوشت.
از بخش سفر به ترکیه خشایار اضافه شد. نمیخواهیم ارزشهای خشایار را نادیده بگیریم.
او کمکهای خیلی خوبی کرده است. تفاوت در این است که خشایار بعد از ۱۰ سال در کنار تیم مسلط به لحن، جغرافیا و روابط این خانواده بود.
خشایار الوند کاملا مدیوم تلویزیون را میشناخت و میدانست وقتی دو سکانس پر دیالوگ مینویسند و مثلا کات به لوکیشن داخلی دارد حتما باید فضاسازی کند.
خود به خود این در فصل ۶ طول کشید و شاهد این نقیصه هستیم. اما همچنان مسئول اصلی و صاحب ایده محسن تنابنده است.
فرجی مشاور سریال در ادامه گفت: به اعتقاد من در ۶ فصل گذشته، فصل ششم تنها فصلی است که همه شخصیتها با خودشان قصه و ماجرا دارند.
تک تک را با هم مرور کنیم. در فصلهای پیشین آدمهایی را داشتیم که نقشی نداشتند. اما الان بهتاش و نقی و فهیمه همه داستان و خرده داستان دارند. فصل ۶ پیوندش به خاطر خرده داستانهایش است.
«پایتخت» داستان ندارد
کریمی در ادامه بحث تاکید کرد: من از کسانی هستم که معقتدم این فصل داستان نداشت. وقتی داستان ندارد مینیمالها و خرده داستانها در نمیآید. بنابراین کسی بخواهد داستان سریال را تعریف کند نمیتواند
مقدم در پاسخ به او توضیح داد: قصه اصلی اینطور است. یکی بود یکی نبود همسر خانمی که فکر میکرد شوهرش مرده است ناگهان بازگشت و همه دارند تلاش میکنند نظمی که با آمدن او به هم خورده است را بازگردانند.
قصه اصلی این است و خرده قصههایی که در کنار قصه اصلی روایت میشوند.
امجدیان بیان کرد: قصه ما یک قصه پر از لحظهپردازی شخصیتها است. این است که منجر به پردازش بهتر میشود. همه چیز در خدمت قصه و پردازش شخصیتها برای ارتباط برقرار کردن با مخاطب است.
اگر توانستید سکانسی از فیلمنامه پایتخت را جابجا کنید جایزه دارید!
مقدم توضیح داد: اجازه بدهید موافق نباشم. این شکل از روایت زمانی شکل میگیرد که خرده داستانها جذابیت دارند.
در این شکل از روایت کافی است شما هر سکانسی که خواستید را جا به جا کنید.
اگر توانستید سکانسی از فیلمنامه پایتخت را جا به جا کنید یک جایزه دارید. اینقدر قصهها در هم تنیده و اینقدر چسبشان درست است که نمیشود.
امجدیان گفت: اتفاقا سختتر است. کافی است یکی از این پازلها را جا به جا کنید دیگر قصه درنمیآید.
شما یک قصه قدری پررنگ به اضافه خرده روایت ها میبینید. یک تک قصه ندارید. مجموعه همه اینها باعث میشود که بهم زدن پازل سخت شود.
کریمی تاکید کرد: وقتی میتوانید خرده داستانها را حذف کنید و شخصیتپردازی را جا به جا کنید.
می توانید نسبت به خط داستانی تردید کنید. وقتی شغل هما سعادت را چیز دیگری قرار میدادید چه اتفاقی می افتاد؟ ارسطو در موقعیت دیگری بود چه اتفاقی میافتاد؟
فرجی پاسخ داد: اگر ارسطو به سمت مواد نرود اصلا قصه چیز دیگری میشود.
شغلهما به خاطر احسان علیخانی گویندگی انتخاب شد!
مقدم هم صحبتهای او را تکمیل کرد و گفت: میدانید چرا گویندگی را برای هما در نظر گرفتیم.
چون احسان علیخانی او را از طریق شغلش پیدا میکند و به واسطه روابط فامیلی که با بهبود دارد آنها را به ماه عسل دعوت میکند. ما کاشت را داشتیم.
گبرلو در ادامه گفت: گاهی مسائل روز جامعه نیاز است در قصهای بیاید. هما گوینده شد. متناسب با نیاز روز باید گوینده باشد. نقی راننده نماینده مجلس باشد جون بحث ریاکاری و تظاهر زیاد شده است.
کریمی افزود: این باید جانمایی شده باشد. یکسری پلشتیهایی را تصویر کرده اید.
روابط، تعاملهای که در نهایت اصلاح خواهد شد. آیا به جز این است که در ۱۰ قسمت و ۲۰ قسمت باید این رویه را داشته باشیم تا در نهایت در ۲ قسمت جمعش کنیم؟
در بین اهالی رسانه مثالی هست که میگویند شما شایعهای را مطرح کنید تا فرد بخواهد تکذیب کند اثرش را گذاشته است.
گبرلو در ادامه تاکید کرد: مردم سریال را دوست دارند. اما هر کدام از مردم یک قسمتی از قصه را دوست داشت دنبال کنند.
برخی قصه ارسوط برایشان مهم بود. سوال پیش آمده برای منتقدین این است که احساس میکنند خط قصه چیز دیگری است.
مقدم پاسخ داد: خط اصلی قصه یعنی خط داستانی که شکل میگیرد، کاراکترها وارد قصههای خود و دچار چالش میشوند.
وقتی به پایان می رسد تماشاچی نگران به پایان رسیدن است. قصه نقی و راننده بودن او در قسمتی دیگر برایش تمام شده است، وقتی از این شغل بیرون میآید. اما قصه بهبود کاشت شده است. نقی میگوید از مکه که برگشتم مراسم فهیمه را بگیرم. وقتی دارند سالن میگیرند و جهیزیه میخرند بهبود بازمیگردد. فصل ۶ تعریف کلاسیکی از قصه را تعریف میکند.
کریمی پاسخ داد: خط داستانی خط تفوق خرده داستانها است. اینجاست که عنوان میشود خط داستانی نیست یا اگر هست پر رنگ نیست.
امجدیان در ادامه توضیح داد: در ۵ قسمت اول شخصیتها را می بینیم. آرام آرام آتش داغ میشود.
در اوج شرایط بهبود وارد ماجرا میشود. مگر شخصیت اصلی نقی نیست.
کار مدرنی در ساختار کل مجموعه انجام شده است. جایی همه چیز روی شخصیت اصلی شیفت میشود. گاهی میبیند یکی از شخصیتهای اصلی کنار میرود و فرعی اصلی میشود.
گبرلو در ادامه از مقدم پرسید: یک موج خبری درست شده بود که پلان آخر قسمت آخر فصل ششم در کنار دریاچه کپی برداری از یک فیلم ساخته شده در ۴۰ سال پیش است. این را قبول دارید؟
سکانس پایانی پایتخت را به چشم شوخی نگاه کنید
مقدم پاسخ داد: به نظرم به این موضوع مثل تمام موضوعاتی که در کار کمدی مطرح میشود باید نگاه کرد.
زاویه و دریچهای که باز میکنیم باید شوخی و گرفتن لبخند باشد.
اگر دریچه تراژدی را مطرح میکنیم مسئله عوض میشود. اگر از دریچه طنازی و شوخی و طنز نگاه کنیم.
در فصل ۱ از کاراکتر جیمز باند استفاده کردهایم. این به این معنی نیست که تیم سازنده طرفدار جیمز باند است.
در فصل ۲ خواننده دیگری است. این به این معنی نیست که تیم طرفدار آن فرد است.
در تمام صحنههای تمرین نقی از موضوعاتی استفاده کردیم اما اینطور نیست که طرفدار سیلوراستالونه هستیم.
در فصل ۴ تم کولیها یا جیپسیها را استفاده کردیم. در فصل ۵ موسیقی ترک از ابراهیم تاتلیس را پخش کردیم.
این به این معنی نیست که طرفدار آن خواننده هستیم. شوخی همانطورکه با سیاست و اخلاق شوخی میکند با موسیقی هم شوخی میکند.
سازمان با پخش سکانس پایانی موافق نبود اما نمیخواستیم «پایتخت» تلخ تمام شود. سکانس پایانی پایتخت را به چشم شوخی نگاه کنید
فرجی بیان کرد: برخی گفتند شما میخواستید راجع به قیصر حرف بزنید.
سازمان با پخش این سکانس موافق نبود. اما واقعیت قصه اینطور بود که آنها یک سکانس شادی را گرفته بودند تا کار تلخ تمام نشود. سکانس پایانی پایتخت را به چشم شوخی نگاه کنید
سکانسی که بردن بهبود در آمبولانس بود، پایانی تلخ به حساب می آمد.
برخی گفتند به قیصر ادای دین شده است. من میگویم سینمای ما هر افتخاری دارد بعد از انقلاب است.
سینمای قبل از انقلاب ارزش هنری ندارد.
فیلمهای مبتذل را فیلم فارسی میدانیم. بنابراین فکر کنیم که یک سطح یا جایگاه هنری است. یک شوخی است.
یک موتوری که چراغش روشن است. حتی سازمان با پخش این مخالف بود اما چون میخواستند سریال تلخ تمام نشود پخش شد.
کریمی در این خصوص تاکید کرد: یکی از برنامههای شبکه سه سیما «خنده بازار» بود که با فیلم های قبل از انقلاب شوخی می کرد.
کسی اعتراض نکرد چون به درستی صورت گرفته بود. هیچ کس نمیخواهد نیت خوانی کند. وقتی به سوی اثر شناخته شده میرویم که بار مفهومی خود را از طریق نشانگانش منتقل میکنیم.
گبرلو گفت: تخریب با نقد فرق دارد. برخی اخبار تخریب است.
سکانس پایانی پایتخت را به چشم شوخی نگاه کنید
کارگردان سریال پایتخت تاکید کرد: این سکانس اتفاق غیر قانونی نیست. زن و شوهری را نشان میدهد که قانونی ازدواج کرده اند.
زن و شوهری که با موتور رفتهاند. کیف خانم بینشان قرار داده شده است. نه کار غیر عرفی میکنند که بگوییم کار غیرعرفی کردهاند. مثلا دست هم را لمس کنند.
گبرلو افزود: هر فیلمی را میشود شبیه فیلمی نامید. اما به برداشتها توجه نکنیم و فریب شیطنت کسی را نخوریم و سکانس پایانی پایتخت را به چشم شوخی نگاه کنید.
جانمان را برای «پایتخت» کف دستمان گذاشتیم نمی دانستیم به جای تشویق باید تنبیه شویم
مقدم در ادامه گلایه کرد: این تیم جانش برای برای ساخت سریال کف دستش گذاشته است . نمیدانستیم که در نهایت به جای تشویق باید تنبیه شویم.
امجدیان افزود: سریال «پایتخت» فوقالعاده است. من خودم و خانوادهام پای آن بودیم.
شما و جمعی آمدهاید برای اینکه مردم در ایام نوروز سریال را ببینند ایثار کردهاید.
این نکتهای که میخواستم عرض کنم این ریزهکاریهایی است که یک نویسنده مشرف به شرایط ممکن است لحاظ کند.
در فصل های قبل پایتخت استفاده شده است. یک وقتی است تضمین بیخودی است بخواهیم پایان شادی داشته باشد بخواهیم ارجاع بدهیم که من میخواهم این را بگویم. لزومی نداشت. نمیگویم کار بدی بود. میگویم لزومی نداشت.
انتقادات به ضد انقلاب و کسانی که زمان ساخت ما را تهدید علنی کردند نزدیک است!
مقدم در ادامه ضمن بیان اینکه نقدهایی که میخوانم انگار برایم عجیب است، افزود: خیلی خیلی نظرات به ضد انقلاب و کسانی که زمان ساخت ما را تهدید علنی کردند نزدیک است.
دوستانی که اینطرف میدانند تیم ما مردم را دلسوزانه پای سریال مینشاند. اینها را چطوری میتوانیم تحمل کنیم. این حالم را خراب کرده است. ما خدمت میکنیم یا خیانت میکنیم.
حیف است روی سریالی که به انقلاب ادای دین می کند لکه بیندازیم
مشاور سریال و مدیر اسبق شبکه یک سیما افزود: واقعیت قصه این است که در سریالی که در نوروز ساخته شد و کمدی ساخته شد سکانسی داریم به زمان قبل از انقلاب میپردازد. سکانس پایانی پایتخت را به چشم شوخی نگاه کنید.
گفته میشود اینجا شکنجهگاه قبل از انقلاب بوده است. در همین سریال قهرمان قصه خود را به ادای دین مکلف میداند.
در همین سریال به موضوع جشن نفس پرداخته میشود. داوطلبان برای اهدای عضو افزایش چشمگیری پیدا کرده است. حیف است لکهای روی چنین سریالی بیاندازیم. سکانس پایانی پایتخت را به چشم شوخی نگاه کنید.
کریمی بیان کرد: تکلیف رسانههای معاند مشخص است و حرفهایشان برای ما و نه هیچکس معیار نیست.
اینها همانهایی هستند که وقتی سریال را کار میکردید علیه شما بودند. فکر نکنید انتقادهای داخلی هم از روی غرض ورزی است.
مقدم افزود: من کنجکاو ادیبات و جملات مشترک بین برخی ها و این شبکه های معاند هستم.
هر اثر هنری زاییده ذهن انسانها است. نویسندهها و بازیگران همه تا زمانی است که زنده هستند اشراف دارند و اشرافشان تا لحظهای است که دیده و شنیدهاند.
ما آدمهای کاملی نیستیم. ممکن است وقتی نوشتیم و ساختیم و بازی کردیم چیزی وجود داشته که نمیدانستیم و به سهو از دست دادهایم. قطعا عیب و نقص دارد چون ما آدمهای کاملی نیستیم که اثر بدون نقص بسازیم.
گبرلو تاکید کرد: بین نظرات مردم و منتقدان فاصله است. مردم سریال را دوست دارند.
کریمی گفت: باید تفکیک بین مخالفین و بقیه قائل باشیم. وقتی ۸۰ درصد موافق هستند باب تعطیل شدن نقد نیست. فصل ۵ من را همراه کرد. با فصل ۶ هم برخی بخش ها همراه شدم.
امجدیان افزود: خیلیها تلاش کردند ۶ فصل با همان قدرت سریال بسازند. اینکه ۶ فصل مخاطب را با قدرت پیش ببری کار آسانی نیست.
کریمی پاسخ داد: خیلیها عتراض کردند. نویسندهها و منتقدان اعتراض دارند و باید صدای همه را شنید.
مقدم پاسخ داد: من میگویم با آدمهایی که شیطنتی در کارشان دارند همراه نشویم. بخشی از جریان ضد انقلاب ناراحت هستند که این سریال توانسته موفق شود.
کریمی افزود: من کیف میکنم وقتی مردم این سریال را میبینند. من هم سریال را دوست دارم. اما نظراتی هست. دوست داریم فصل ۷ ساخته شود اما با در نظر گرفتن و لحاظ کردن انتقادها. همه اعضای یک خانواده هستیم.
تلویزیون نمی تواند یک سلیقه خاص را به نمایش بگذارد
مقدم با تاکید بر اینکه تلویزیون باید آیینه سلایق همه مردم باشد، تاکید کرد: تلویزیون نمیتواند یک سلیقه خاص را به نمایش بگذارد. اگر سلایق مختلف دیده نشود مردم بخشی از خود را نمیبینند و با تلویزیون خداحافظی میکنند. میتوانند این سلایق اکثریتی باشد که عاشق پایتخت هستند.
هر کسی صفحهای در فضای مجازی دارد، برای خود منتقد شده است. سکانس پایانی پایتخت را به چشم شوخی نگاه کنید
فرجی در پاسخ به امجدیان که میگفت باید رد شیطنتها را جای دیگری پیدا کرد، پاسخ داد: این نقدها از جامعه منتقدان نبود.
هر کسی صفحهای در فضای مجازی دارد، برای خود منتقد شده است.
سریالی که ۸۰ درصد مردم را پای تلویزیون بنشاند رویایی و دست نیافتنی است.
مردم سالهاست این سریال را میبینند و این نشان از سلامت این سریال دارد. مردم با این سریال ارتباط میگیرند و دوستش دارند.
می خواهم از عوامل و منتقدان تشکر کنم که این کار را در شرایط سخت کرونایی ادامه دادند.
«شب صحبت» به تهیهکنندگی ابوالفضل صفری امشب هم ساعت ۲۲:۱۰ به مدت ۸۰ دقیقه در گفتگو با سیروس مقدم از شبکه یک سیما پخش میشود.
پایان پیام
کد خبر : 154490 ساعت خبر : 10:17 ق.ظ