شعر بی قافیه محصول شاعری به نام محسن چاوشی

شعر بی قافیه محصول شاعری به نام محسن چاوشی

به گزارش پایگاه خبری گلونی اسماعیل امینی در روزنامه اعتماد نوشت: شعری به نام محسن چاوشی منتشر شده است اما عجيب است كه خواننده، شعر خود را غلط می‌خواند. به نظر می‌رسد خواننده از اطرافيانش برای سرهم كردن اين سطرها كمک گرفته است.

يكی از همان اطرافيان و يارانش نوشته است كه منتقدان اين شعر، چون نام چاوشی زير شعر است به آن حمله می‌كنند و اگر بدون نام منتشر شده بود با شعر مولانا، برابرش می‌دانستند و نيز اينكه منتقدان حرف‌هاي كلي می‌زنند و به كاستی‌های مشخص شعر اشاره ندارند. حرف‌های درهم و برهم ديگری هم درباره معنا و بی‌معنايي و محاكات نوشته‌ است كه مصداق بارز پوچ‌نويسی است.

حرف‌های درهم و برهم ديگری هم درباره معنا و بی‌معنايي و محاكات نوشته‌ است كه مصداق بارز پوچ‌نويسی است.

شعر بی قافیه محصول شاعری به نام محسن چاوشی

من اين شعر را سطر به سطر می‌نويسم و در هر بيت فقط به يک كاستی اشاره می‌كنم براي رعايت اختصار.

تاج‌گذاری كند آمده كاری كند

بت شكند شاه ما بنده‌نوازی كند

– اين بيت قافيه ندارد (كاری-نوازی) قافيه نيست.

ما بنوازيم نيز ناز بتِ بت شكن

بت بنوازد هر آن چنگ به سازي كند

– اين بيت آشفتگی نحوی دارد. در هر دو سطر فعل متعددي آمده (بنوازيم-بنوازد) اما مفعول اين دو فعل در جملات نيامده است.

آمده با قصد خود هر چه بت قادر است

با تبرش يك نفس دست درازی كند

– اين بيت هم آشفتگی نحوی دارد. فاعل جمله مشخص نيست. نقش نحوی جمله (هر چه بت قادر است) نيز مشخص نيست (دست درازی كند) چه معنايی دارد؟

خوی علي خوی او روی علی روی او

دست به زانو زند فتح اراضی كند

– اين بيت ترجيع است. در اين بيت معنای (دست به زانو زند) با ساير مفاهيم سازگاری ندارد. خوی علی و فتح اراضی چه ربطی دارد به (دست به زانو زند؟)

تيغ كشاند به هر كس كه به ناحق گرفت

عدل كشاند به هر قصد به قاضی كند

– هر دو مصراع آشفته است (كه به ناحق گرفت) عبارتی است كه می‌خواهد درباره (هر كس) توضيح بدهد. اما اين عبارت بی‌معنا و نارساست.

دو جمله مصراع دوم نيز هر دو بی‌معناست.

سر بزند آنكه را خون خلايق مكيد

آب رخ مردمان ريخته؛ بازي كند

– (كه) مفعول جمله است اما انگار سراينده آن را با (كه) حرف ربط وابستگی جمله‌ پايه و پيرو اشتباه كرده است.

مصرع دوم كاملا بی‌معناست دو جمله توضيحی برای (آن كه) كه خودشان هيچ معنايی ندارند.

باز بگيرد خود آن آه دل مردمان

خود دل ايتام را آمده راضي كند

– (خود) در هر دو مصراع، زايد است و فقط وزن را پر كرده است. باز گرفتنِ (آن آه دل مردمان) نارسايی معنايی دارد.

در نگشايد به آن ذات كه پهلی خلق

می‌شكند دم به دم بعد نمازی كند

– (در نگشايد به آن ذات) آشفتگی معنايی دارد.

تيغ به فرقش زنيد شير به زهرش كنيد

شير خدا باز خود بنده‌نوازی كند

– (بنده‌نوازی) مختص خداي متعال است.
لافتی‌ای پدر لافتی جز شما

فزّتُ بربك علی فرق تو را می‌خرم

– مصراع اول اشكال وزنی دارد. معنای مصراع دوم (خريدن فرق امام) موهن است.

هم چو برادر، شهيد دست و سرم آن او

زهر بنوشم شها بنده شهيدت شوم

– مصراع اول آشفتگی نحوی و نارسايی معنايی دارد. قافيه ‌بيت (می‌خرم-شوم) غلط است.

بنده سرافكنده‌ام در گذر از نطفه‌ات

قول دهم چون شما شير خدايی روم

– معنای مصراع اول موهن است. (قول دهم) در تنگنای وزن اين‌چنين ذوق‌ستيز شده است.

شبه علی می‌رود اصل به ما می‌رسد
دست خدا بر سرم او برسد در برم

– (او برسد در برم) غلط بارز نحوی و زبانی است. از تعريض (شبه علی) هم درمی‌گذرم.

شبه پيمبر كلان جامه تن همچو آن

جامه دران خواهمش از سر او نگذرم

– (كلان) در مصراع اول بی‌معناست. (جامه تن) حشو قبيح است. (همچو آن) مرجع ضميرش مشخص نيست.

 (جامه دران) در شعر عرفانی از نشانه‌های وجد و شور و حال است اما سراينده آن را به عنوان يكی از روش‌های مجازات به كار برده است.

بازار ابتذال، تقليد، جعل و دروغ‌ رونقی دارد.

صدای ساختگی، حنجره الكترونيكی، عرفان مشتری‌پسند، موسيقی سنتی زرد، داريوش دست دوم، ابی دروغين، سياوش قميشی جعلی، گلپای طرح ژنريک، فرهاد مهراد تقلبی و… تا بيايد برسد به مولانای دروغين و سروده‌های پوچ و آشفته و پرغلط با زبانی الكن و درونمايه‌ای سخيف.

و از همه شگفت‌تر، رواج اين جمله  مولانای زمانت را بشناس.

با يد‌الله با تيغ علي، ذوالفقار

سينه گردن كشان اذن دهد می‌درم

این یادداشت با تیتر «مولانای زمانت را بشناس!» در روزنامه اعتماد منتشر شده است.

پایان پیام

کد خبر : 156423 ساعت خبر : 8:50 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=156423
اشتراک در نظرات
اطلاع از
2 Comments
چیدمان
اولین نظرات آخرین نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات

حافظ تخلصش چی بود؟توهم دنبال تخلصی تودنیاواج ارایی شعر درسته پس وقتی نقد میشه باید قافیه هم درنظرگرف ۲ خود کند قافیه اس ۳میگی فعل زیاد داره فعل که خودش ی جمله کامله ۴ مفعول مشخص نیست پس شعرچیه منظورشاعرچیه اصلا تعریف یا تناقض ساختن یاسازش نوازش یعنی شعر رو کوه همیشه بالشت نیست کوه پنداردنیاس از بی خبریش بعضی وقتا لازمه دامنه شعر ی نگاهی به دنیا وحال روزش داشته باش که

درسته از نظر وزن و قافیه اشکال دارد اما در کل معنای لطیفی در ذهن شنونده بجا میگذارد که یاد امام زمان عج را تداعی میکند و لذتی ماورایی بوجود می آورد
درود بر چاووشی