بیتاشرلی بر وزن آنشرلی
به گزارش گلونی متن «بیتاشرلی» را بیتا اشکانیان در ادامه ستونهای ثابت خود نوشته است که در ادامه میخوانیم.
بیتاشرلی
الهی بگردم برای خودم که چه کودکی سخت و دشواری داشتم.
آخر چگونه دلتان میآمد با کودکی به شیرین زبانی من این چنین رفتار کنید؟ گناه او چه بود جز صدای جیغش که خودش هم تحمل شنیدن آن را نداشت.
گناهش چه بود جز واضح صحبت نکردنش؟ حالا شیناش پنج نقطه داشت، گناه که نکرده بود. چگونه با چنین رفتارهایی با کودکی بیگناه و طفل معصوم شب سر به بالین میگذاشتید؟ آه ای کودکی از دست رفتهام.
به قول شاعر که میفرماید:
بیتا تکرار غریبانهی روزهایت چگونه گذشت، وقتی تاریکی زبانت، در پشت صدای جیغ آلودت پنهان بود.
با من بگو از لحظه لحظههای شیندار زندگیت، از تنهایی معصومانهی زبانت.
آیا میدانی که در هجوم سینها و شینهایت، و در گیرودار ملالآور کلمات زندگیت.
حقیقت زلالی صدایت نهفته بود؟
بیتا،
اکنون آمدهام تا دستهایت را
به پنجهی طلایی گفتار درمان بسپاری
در آبی بیکران سینها و شینها به پرواز درآیی
و اینک بیتا شکفتن و سبز شدن در انتظار توست، در انتظار تو.
شاید برایتان سوال باشد که چرا شعر را تحریف کردهام.
اما بد نیست همینجا اعلام کنم که در واقع این شعر را به پاس قدردانی از صبر و تحمل من در این زندگی سخت سرودهاند.
قرار بود طی یک مراسم باشکوه آن را به من تقدیم کنند ولی چون من اهل ریا نبودم نمیخواستم این موضوع رسانهای شود.
و در نهایت اجازه دادم کمی آن را تغییر دهند و استفاده کنند. و اینک زمان موعود فرا رسیده بود که من پرده از این راز بزرگ بردارم.
و خوش به سعادت شما که برای اولین بار شعر واقعی و اصلی را خواندید.
متوجه شدید چقدر گناه داشتم یا باید بیشتر توضیح بدهم؟
فکر میکنم به اندازه کافی تاثیر گذار بود. به هرحال خیلی اشک نریزید، من اجازه نمیدهم هیچ پایان غمانگیزی وجود داشته باشد چرا که پایان شب سیاه سپید است و روزهای اوج من هم در راه است.
پایان پیام
نویسنده: بیتا اشکانیان