بایدن و تخم مرغ روستایی

بایدن و تخم مرغ روستایی

بایدن انتخابات را برده بود و از دلار و طلا تا گوشت و مرغ داشت ارزان می‌شد.

به گزارش گلونی همین‌طور که داشتم با خوشحالی گوشت خورشتی را از یخچال فروشگاه برمی‌داشتم یاد برادرم افتادم که وقتی دوقلوهایش به دنیا آمدند و حقوق هیئت علمی دیگر کفاف زندگی‌اش را نداد، با هزار بدبختی و قرض و قوله چند گوسفند خریده بود و در در باغ دایی‌ام یک دامداری کوچک راه انداخته بود.

می‌دانستم که در زمان دلار ۳۰ هزار تومنی با قیمت گزاف نهاده‌ی دامی خریده بود.

نگرانش شدم و به او زنگ زدم.

گفت باید گوسفندهای پرواری‌اش را زیر قیمت سوددهی بفروشد.

از ارزانی دلار ناراحت نبود ولی دل پری داشت.

گفت باز ما جوانیم و کار می‌کنیم و چاله‌چوله‌ها را پر می‌کنیم.

بابا را بگو که معوقات حقوق بازنشستگی‌اش را هنوز نگرفته و افزایش حقوق درست و درمانی هم نداشته.

نگران بابا شدم.

با این خرج و مخارج فضایی و عروس‌داری و دامادداری و چند نوه‌ی قدونیم‌قد حتما دوران راحتی نمی‌گذراند.

با خودش که هیچ‌وقت نمی‌شد صحبت از پول و حقوق و درآمد و این‌ها کرد.

به مادرم زنگ زدم.

گفت همه چیز خوب است ولی با شنیدن اخبار اوج‌گیری شدید کرونا در پایتخت خیلی نگران من بوده است.

گفتم دعا کن کار استخدامم در شهرستان به‌زودی درست ‌شود و از شر تهران راحت شوم.

بایدن و تخم مرغ روستایی

گفت اگر قرار است مثل خواهرت بشوی که با هزار دوندگی انتقالی گرفت ولی حالا دارد به بهانه‌ی تعدیل نیرو اخراج می‌شود، همان تهران بمانی بهتر است.

نگران خواهرم شدم و به او زنگ زدم.

گفت درخواست داده که برگردد به تهران ولی هنوز موافقت نکرده‌اند.

موافقت هم بکنند تا ناراحتی قلبی مادربزرگم، که خواهرم در شهرستان در خانه‌ی او زندگی می‌کند، مداوا نشده نمی‌تواند تنهایش بگذارد و بیاید تهران.

نگران مادربزرگ شدم و به او زنگ زدم.

گفت همه‌اش از استرس است. گفتم استرس برای چه؟

بغضش ترکید و گفت نمی‌خواستیم به تو بگوییم ولی دایی‌ات اجناسش در گمرک گیر کرده و یک ماهی است به‌خاطر چک برگشتی زندان است.

نگران دایی شدم ولی شماره‌ی بازداشتگاه را نداشتم که زنگ بزنم.

گوشت را دوباره توی یخچال گذاشتم و یک شانه تخم‌مرغ برداشتم.

هوس نیمرو کرده بودم.

از همان نیمروهایی که در روستا، صبح روزهای تعطیل در کنار پدر و مادر و خواهر و برادر و مادربزرگم می‌خوردیم.

پایان پیام

نویسنده: مسعود توکلی

کد خبر : 187030 ساعت خبر : 1:00 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=187030
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات