فیلم حمال طلا حکایتی تلخ اما آشنا
به گزارش گلونی در دورهای که بیشتر فیلمهای سینمایی با گنجاندن بازیگران مطرح با دستمزد بالا و همچنین انتخاب لوکیشنهای پر زرقوبرق در پروژه، سعی بر پرفروش کردن گیشهی خود دارند، حمال طلا با موضوع بکر و درعینحال مبتلا به جامعه کنونیاش، میتوان گفت سر و گردنی از بقیه بالاتر است.
حمال طلا حکایت خیلی از کسانی است که برای زندگی، و آن هم فقط به معنای زنده ماندن و تجزیه نشدن در اوضاع وخیم جامعه، حمال شرایط اقتصادی نابهسامان زمان خود میشوند و در این راه تا نابودی نیز پیش میروند.
رضا شاگرد یک طلاسازی در شرف تعطیلی است، که طلاهای کارگاه را به دست مشتری میرساند اما در همان دقایق ابتدایی فیلم، با خِفتگیری چند اوباش، ورق زندگیاش برمیگردد و از آن لحظه زندگیاش به شمارش معکوس فروش کارگاه و متعلقاتش زنجیر میشود.
رضا و لویی که از ابتدای داستان تا آخر آن سرنوشتشان بهم گره خورده است، دو دوست، همکار و همخانه هستند که مانند خیلی از فیلمهای داخلی و خارجی یکی عقلکل به نظر میآید و دیگری کودن.
یکی امر میکند و دیگری اطاعت. که البته این ترکیب و دیالوگهای بین آنها سبب میشود تلخی موضوع اصلی تا حدودی گرفته شود.
نکتهای که در حمال طلا زیاد به چشم میخورد، اهمیت انکارناپذیر پول در دنیای امروز است و چه زیبا نشان میدهد، جایی که پای پول و مادیات وسط باشد دیگر باید فاتحه معرفت و انسانیت را خواند.
مثلا در یکی از دیالوگها رضا اشاره میکند که پانزده سال برای صاحب کارگاه، طلا حمل کرده، اما حالا که بد آورده است صاحبکارش حاضر نیست ذرهای به حرمت این سالها از منفعت شخصیاش کوتاه بیاید.
یا قسمتهایی که رضا به گذشتهاش رجوع میکند، معلوم میشود همسرش را هم به خاطر بیپولی، از دست داده است.
تکتک این صحنهها و شدت یافتن گرداب بدبیاری، او را برآن میدارد که مدام با کارهای نسنجیده بیگدار به آب بزند و بیشتر در منجلاب فرو برود.
در تمام طول فیلم مخاطب ناخواسته درگیر مشکلات شخصیت اصلی میشود و چنان در هر لحظهی فیلم غرق میشود که از پیشبینی صحنههای بعد وا میماند و این یعنی موفقیت کارگردان و فیلمنامهاش در قفل کردن ذهن مخاطب بر تکتک صحنهها بدون استفاده از عنصر اغراق و یا سیاه نمایی.
در قسمتهایی از فیلم دیده میشود که شخصیتها برای به دست آوردن پول از عمق کثافت، مجبور میشوند در آن دست و پا بزنند.
زیباترین صحنه آن جایی که یکی از آنها پس از تحمل فشارهای بسیار به آستانه جنون میرسد و نزدیک است دوستش را در همان لجن برای همیشه خاموش کند که مصداق زیبایی از واقعیت جامعه و برخی از انسانهاست که برای پولدار شدن، هستی خود و بقیه را به لجن میکشند.
درکل حمال طلا که عنوان ابتدایی آن (حباب زر) بوده است، فیلمی است که یکبار دیدنش برای مخاطب خالی از لطف نیست.
هر چند که در طول فیلم مدام گذر اقتصادی و شرایط آن از سال ۹۷ تا به امروز به چشم میآید و مخاطب در ابتدا با دیدن قیمت طلا و دلار گمان میکند این فیلم محصول ده سال پیش است!
پایان پیام
نویسنده: هانیه شریعتی