مافیا و شهروند نمیشناسد
مافیا و شهروند نمیشناسد
به گزارش گلونی درشهر چشم و همچشمی زیاد است.
فلان سِمَت دوست دارد جای دیگری باشد.
کارگران دلشان میخواهد جای صاحبکارشان باشند، بازیگران دلشان میخواهد جای کارگردان باشند، طبقهمتوسط دوست دارند جای ثروتمندان باشند.
ثروتمندان ولی دوست ندارند جای طبقهمتوسط باشند.
بلانسبت خر که کلهشان را گاز نگرفته است.
آنهمه ثروت و مال را رها کنند و بیایند در خانههای آپارتمانی با پارکینگ اجارهای زندگی کنند.
آن چیزهایی هم که در فیلمها نشان میدهند. نامش رویش است؛ فیلم.
زامبی: همان بچه شرّ شهر. مافیا و شهروند نمیشناسد، همه را زخمی میکند.
او میخش را طوری همان روز اول کوبیده که هیچکس جرات ندارد به او نزدیک شود.
البته که چون کمی از خُلقوخوی انسانی جدا شده، در طول روز حرفی نمیزند و فقط میتواند رای بدهد.
او خطرناک است.
کافیاست سمتش بروند تا متوجه وخامت اوضاع بشوند.
اگر مافیا او را بزند یکی از اعضای مافیا تبدیل به زامبی میشود.
اما دکتر همیشه فداکار که قبلاً هم شهروندیاش را ثابت کرده، اگر او را انتخاب کند، خودش زامبی میشود اما نقشش را به زامبی میدهد.
اینطور راه درمان شهر را بهتر پیدا میکند.
مافیا و شهروند نمیشناسد
نقش جیببر: جیببر مافیای بازی است. اما مافیاها را نمیشناسد.
از طرفی جراتش را هم ندارد که با مافیا دربیفتد.
پس میآید سراغ شهروندان که حواسشان به کیف و جیب و وسایلشان نیست.
در واقع او یکبار میتواند اسم یک نفر را به گرداننده بگوید و نقش آن فرد را تصاحب کند.
همین حد دله دزدی او را کفایت میکند.
پایان پیام
نویسنده: سارا ملاعباسی
ایرانیها چه دغدغههایی دارند؟
اینجا را ببینید
کد خبر : 183288 ساعت خبر : 9:30 ق.ظ