چرا انگشتان همسرت رو بریدی
چرا انگشتان همسرت رو بریدی
به گزارش گلونی «دادَش سِتان» را آناهیتا فراهانی مینویسد:
قاضی: چرا انگشتان همسرت رو بریدی.
شما که آدم تحصیل کردهای هستی و استاد دانشگاه ادبیاتی.
اینطوری به بچههای مردم ادب یاد میدی؟
همینطوری به نسل بعدی از حافظ و سعدی میگی؟
متهم: آقای قاضی میخواستم سرش رو ببرم، دستاش رو جلوی چاقو آورد، انگشتاش رو بریدم.
قاضی: چرا میخواستی سرش رو ببری؟
متهم: چند ماهی هست که کلاس آواز میره؛ همیشه صدای دلنشینی داشت. ما ۱۷ سال میشه که ازدواج کردیم.
با عشق شروع کردیم، با عشق بچهدار شدیم، با عشق زندگی کردیم، همیشه شیفته صدای قشنگش بودم.
حتی لالایی که برای بچههامون میخوند من رو دیوانه میکرد و زودتر از بچهها من محو صداش میشدم.
از وقتی که دیگه بچهها نیازی به لالایی نداشتن و از آب و گل دراومده بودن به کلاس آواز رفت.
آقای قاضی! چند وقتیه که دل به زندگی نمیده.
با من و پسرام حرف نمیزنه. شک کردم و بعدش توبه کردم.
به خودم فحش دادم و هر چی بد و بیراه بود نثار خودم کردم که مگه میشه زیبای من…؟
چرا انگشتان همسرت رو بریدی
آقای قاضی شک روزگار آدم را سیاه میکنه.
این نفس که میاد بالا چند بار گره میخوره تا بیاد پایین.
پایین که میاد تا تو سینه بشینه تمام قلب آدم رو خراش میده.
تازه آشوب دلت قلقل میکنه و دلت میخواد تمام دلشورههات رو بالا بیاری.
ولی کاش شک به همون اندازه شک میموند.
آخه وقتی مطمئن میشی که شکّت درسته تازه تمام زمین و زمان روی سرت آوار میشن.
از ستارهها گرفته تا اونا که زیرخاکن، همه، گازت میگیرن.
آقای قاضی! فکر اینکه اون صدایِ زیبا جای دیگر طنینانداز شده اونقدر دیوانهام کرد که تو ماشین ضبط جاسازی کردم.
برای این کار هزار بار خودم رو نفرین کردم ولی شک امانم و نفسم رو بریده بود.
از صبح تا شب ماشین دست زیبا بود.
آخه چرا دیگر برام نمیخوندی زیبای من!
اون شب به محض ورود رفتم پارکینگ سراغ ضبط.
همه جونم مثل حالا می لرزید.
قلبم تو حلقم بود.
صدای پوران بود که میخوند: هر چی تو دنیا غم مال منه روزی هزار بار دل من میشکنه.
بعد ماشین رو نگه داشت. صدای مردی که سوار شد رو میشناختم.
توان گفتن بقیه شنیدههام رو ندارم.
فقط طوری شد که خون جلوی چشمانم رو گرفت.
رفتم که خنجر دیوارکوب رو بردارم و خودم و بچهها رو بکشم.
زندگیای که توش زیبا برای ما نخونه ارزش نداره.
قاضی: خانم شکایت شما چیه؟
شاکی: آقای قاضی من قصاص میخوام و بابت مهریه و طلاق هم اقدام کردم …
– نفر بعدی…
پایان پیام
کد خبر : 183019 ساعت خبر : 12:18 ب.ظ