سیستم تصفیه فاضلاب اقامتگاه هرمز
به گزارش گلونی نوید یوسفیان در یک رشته توییت به نقد این مکان پرداخت.
مدیر اجرایی اقامتگاه هرمز در پاسخ به نقدهای مطرح شده چند اسکرینشات از سیستم تصفیه فاضلاب مجموعه منتشر کردند!
لطفا ایشان یا فردی از تیم طراحی و اجرا به همین روال و به منظور آشنایی عموم با اصول توسعه/گردشگری پایدار به این لیست بیپایان نقدها هم پاسخ بدهند:
۱. زمین این پروژه که همان ساحل قدیمی فرش و از اراضی عمومی و منابع طبیعی است با چه مکانیزمی به مالکان تحویل داده شده است؟
۲. سازهی ابرخشت به منظور استفاده از مصالح بومی و ارزان طراحی شده است. استفاده از چند تن سیمان در این پروژه در نزدیکی دریا چه توجیه محیطزیستی و معمارانهای دارد؟
نادر خلیلی در خواب هم نمیدید که در یک جزیره که موجودیتش به خاک آن است از ابرخشت همراه سیمان استفاده شود!
۳. عدم رعایت اصل ساده حریم دریا و تجاوز به زیستگاه انواع گونههای جانوری و منظر دریا به منظور ساخت تفرجگاهی با «ویوی ابدی» چگونه توجیه محیطزیستی شده و از سد قوانین ساخت بنای منطقه عبور کرده است؟
آیا خطر ترکیب آب دریا و زیرسازی بتنی بنا سنجیده شده است؟
۴. رعایت تناسب ظرفیت پذیرش گردشگر یک منطقه و گنجایش اقامتگاه از اصول اولیه گردشگری پایدار است.
ایا طراحی ظرفیت این اقامتگاه به صورت عامدانه برای بر هم زدن بافت جمعیت بومی هرمز بوده است؟
۲۰۰ اتاق برای جزیرهای با جمعیت ۶ هزار نفر؟!
سیستم تصفیه فاضلاب اقامتگاه هرمز
۵. کارفرمایان این پروژه در قبال هجوم سرمایه از مرکز به این منطقه و افزایش قیمت زمین/اجاره (اعیانیسازی) که تنها امکان ادامه سکونت بومیان اجارهنشین را غیرممکن میکند چه تمهیدی اندیشیدهاند؟ هدف «مشارکت جوامع محلی» است یا محرومیتزایی مضاعف؟
۶.سود حاصل از این پروژه گردشگری به چه شکل اهالی هرمز را منتفع میسازد؟ خانههای بومیان که تا پیش از این پروژه (و پروژههای مشابه با مالکان مرکزنشین) به اجاره مسافران میرفت و از منابع اصلی کسب درآمد بود با چه توجیه اخلاقی قرار است خالی بماند؟
۷. در قبال اعتراضهای شدیدی که از طرف برخی بومیان از سالها پیش به پروژههای مشابه کارفرما در هرمز صورت گرفته و حتی به آتش زدن فضای کارشان منجر شده چه واکنشی دارید؟ آیا خواست – حداقل بخشی از – مردم محلی به منطق سرمایه و شهرت شما ارجح نیست؟
۸. آیا تضمین میدهید که مانند پروژه دیگرتان در هرمز یعنی کافه با معماری «بومی» رونگ که در آن نوشیدنیهای «بومی» مثل کاپوچینو و ماکیاتو سرو میشد، خاک هرمز را دوباره در بستهبندیهای شیشهای و از روی پیشخوان به مشتریان نفروشید؟
۹. آیا میدانید که هرمز هیچگونه سیستم دفع زباله یا بازیافتی ندارد؟ میدانید که هر بطری پلاستیکی آبی که در هرمز مصرف میشود در نهایت سوزانده و به دل خاک هرمز میرود؟ با این حساب آیا توسعه گردشگری در هرمز میتواند امری محیطزیستی یا پایدار باشد؟
۱۰. با چه راهکاری فرهنگ بومی منطقه که به شدت در مقابل فرهنگ استعماری مرکز آسیبپذیر است در این پروژه تثبیت و توانمندسازی میشود؟ نگاه بالا به پایین مسافران به بومیان با چه تمهید اجتماعی و فرهنگی اصلاح و مقاومسازی میگردد؟ آیا نقش مخرب یکسانسازی فرهنگی در لیست دغدغههایتان هست؟
بخوانید:
حضور در هرمز و Greenwashing با روح نادر خلیلی
پایان پیام