نوروز در افغانستان و روییدن گلهای سرخ
از افسانهها و قدمت نوروز گفتیم.
به تاجیکستان سرک کشیده از خفقان دوره استیلای کمونیزم و رهایی پس از آن گفتیم اما این خفقان تنها به تاجیکستان محدود نمیشود در همه جای دنیا کسانی هستند که به امید عبث مقابل بهار ایستادگی میکنند غافل از آنکه رویش جوانهها ناگزیراست.
به گزارش گلونی افغانستان هم از این ماجرا مستثنا نبود.
مردمی که روز اول بهار خانهها را با رقص، ساز و آواز به مقصد طبیعت ترک میکردند با استیلای طالبان به درخت سرمازدهای بدل شدند که باد سازشان را بر زمین زده، پای پایکوبیهایشان را شکسته و آوازشان را در گلو خفه کرده است.
طالبان که نوروز را آیینی کافرانه و در تضاد با شریعت اسلامی میدانست نه فقط نوروز را آتشبس اعلام نکرد بلکه آن را در مناطق تحت سیطره خودش ممنوع نیز کرد.
با تمام اینها نوروز همانطور که از هیچیک از اقوام ایرانی جداشدنی نیست از افغانستان هم جدا نمیشود.
افغانها برخلاف ما هفت سین نمیچینند و به انتظار لحظه سال تحویل نمینشینند نوروز برای آنها از روز اول بهار همراه با سفرهای حاوی هفتمیوه آغاز میشود.
هفتمیوه بیشتر از اینکه شبیه به هفتسین ما ایرانیها باشد شبیه به آجیلی است که اغلب در شب یلدا و چهارشنبه سوری در سفرهها تناول میشود و از کشمش، پسته، آلو، گردو، سنجد و فندق تشکیل شده است.
بخشی از مراسم نوروز در این دیار توسط مهاجران ایرانی باب شده و در اصل بومی منطقه نبوده است رسم لباس نو به تن کردن یکی از همین رسمهاست.
نوروز در افغانستان و روییدن گلهای سرخ
از رسوم بومی افغانستان جدای از مراسم سمنوپزان که به دست زنان و دختران جوان برگزار میشود میتوان به رسم میلهگل اشاره کرد که عموما در مزارشریف رواج دارد.
چهل روز اول سال در مزار شریف به مناسبت روییدن گلهای سرخ جشن میلهگل برگزار میشود این مراسم همزمان است با آیین جهنده علی یا ژنده علی که آیینی است به مناسبت خلافت علی ابن ابی طالب و در حرمی منسوب به آرامگاه امام علی با افراشتن یک علم آغاز میشود و محلیها معتقدند اگر علم یکباره و بدون لرزش برافراشته شود آن سال، سالی پربرکت و نیکو برای کشور خواهد بود.
عدهای نیز براین باوراند که ریشه این رسم به رستم و شاهنامه برمیگردد.
زنها در این مراسم جایی ندارند و درگوشهای منتظر میمانند تا دخیل بستن مردها تمام شود و سپس نوبت به دعا خواندن آنها میرسد.
در جایجای افغانستان مانند ایران آداب و آیین مخصوص و منحصربهفردی در رواج است آدابی که در عین تفاوت با رشتهای از شباهتها به یکدگیر متصل شدهاند درست مثل مردمان این سرزمینها که اختلافات در دین، مذهب، گویش و زبانشان هرگز مایه جداییشان نبود و امری والاتر و طنابی پررشتهتر آنها را به هم وصل ساخته است.
پایان پیام
نویسنده: کیمیا قنبری