رشد یک درخت از زبان خودش

رشد یک درخت از زبان خودش

به گزارش گلونی مهیار غیاث‌ بیگی دانش‌آموز پایه هشتم مدرسه امام صادق در پویش پیک زمین نوشت:

«من می‌خواهم خودم را به جای یک درخت بگذارم و از زبان او حرف بزنم و درد و دل کنم تا به دوستان خودم بگویم باید با درخت مهربان باشند.

پس انشای خود را این‌طور آغاز می‌کنم:

سلام بچه‌های نازنین. من یک درخت هستم. من دوست شما بچه‌ها هستم.

وقتی هنوز یک دانه کوچولو بودم یک پدر مهربان به همراه کودکش به اینجا آمدند.

آن‌ها مرا خیلی آرام در خاک گذاشتند و کاشتند.

بعد به من آب دادند.

علف‌های هرز اطراف مرا چیدند تا من خوب نور و غذا بخورم.

کم کم من با خجالت سرم را از خاک بیرون آوردم.

بعد دیدم دنیا خیلی قشنگ است و پر از سبزه و گل و چمن و درخت‌های بزرگ است.

وقتی من هنوز کوچولو بودم. پسر کوچولو و پدر مهربان او خیلی حواس‌شان به من بود.

آن‌ها هر وقت تشنه بودم به من آب می‌دادند. به‌به چه آب خنکی.

هر چند وقت یک بار به خاک من کود می‌دادند تا من غذای خوشمزه برای خوردن پیدا کنم.

آن‌ها اگر کنار من علف‌های هرز بدجنس رشد می‌کرد می‌چیدند.

کم کم من بزرگ شدم.

ساقه‌ام اول سبز کم رنگ بود بعد سبز پر رنگ شد بعد کم کم ساقه‌ام تبدیل به یک چوب ضخیم شد.

اول فقط یک دانه برگ داشتم. بعد یک عالمه برگ در آوردم.

قدم هی بلند و بلندتر شد.

پسر کوچولو هم با من بزرگ و بزرگتر شد. ولی قد من از او بلندتر بود.

به خاطر همین هر وقت پسر کوچولو خسته می‌شد می‌آمد و به من تکیه می‌کرد.

من خیلی قوی هستم. دوست دارم وقتی کسی خسته بود به من تکیه کند.

وقتی کسی می‌خواهد زیر برگ‌ها و شاخه‌های من استراحت کند من برگ‌هایم را باز می‌کنم تا نور به چشمش نخورد و سایه باشد و او راحت بخوابد.

رشد یک درخت از زبان خودش

بچه‌ها من در فصل تابستان میوه‌های خوب و لذیذی تولید می‌کنم آن هم به چه شیرینی.

بعد بچه‌ها می‌آیند و میوه‌ها رو می‌خورند و می‌خندند.

من خیلی دوست دارم به آدم‌ها کمک کنم و آن‌ها را بخندانم.

ولی بعضی وقت‌ها آدم‌ها من را اذیت می‌کنند.

مثلا یک چیز تیز پیدا می‌کنند و اسم خودشان را روی پوست من می‌کنند.

آخ آخ من خیلی دردم می‌آید.

بعضی وقت‌ها که هوا سرد است آدم بزرگ‌ها شاخه‌های مرا می‌کنند و می‌سوزانند تا گرم شوند.

ولی کار بدی می‌کنند و نباید من را اذیت کنند.

چون من بچه‌ها و حتا آدم بزرگ‌ها را خیلی دوست دارم.

دوست دارم آن‌ها بخندند، خوشحال باشند.

دوست دارم هوا را تمیز کنم تا آن‌ها راحت نفس بکشند.

دوست دارم به آنها میوه خوشمزه بدهم.

دوست دارم به آنها سایه بدهم تا استراحت کنند.

بچه‌های خوب، با من مهربان باشید من دوست شما هستم.

در نهایت از این حرف‌ها نتیجه می‌گیریم درخت دوست ماست و خیلی به ما کمک می‌کند.

ما نباید درخت‌ها را اذیت کنیم و باید در روز درختکاری درخت بکاریم تا بزرگ بشود و سایه و میوه بدهد.»

پایان پیام

کد خبر : 220051 ساعت خبر : 6:30 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=220051
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات