بعد از دل داریم به گیسو چنگ میزنیم
به گزارش گلونی، منوچهر هادی پس از سریال دل و دریافت انتقادات زیاد از مخاطب گرفته تا برخی عوامل نسبت به کشدار شدن و نبود خرده داستانهای گیرا و استفاده بیش از اندازه از کلیپ و ترانه، گیسو را ساخته، سریالی که فصل دوم عاشقانه محسوب و پنجمین قسمت آن روانه بازار و پلتفرمها شده است.
گیسو در مقایسه با نقایص دل، اثری برتر است اما به دلایلی که در ادامه از نظر خواهد گذشت میتوانست دست کم تا اینجا، مچ عاشقانه را بخواباند.
یکی از دلایل موفقیت نسبی عاشقانه، وجود خرده داستانها، شخصیت پیمان، قدرت یونس و روابطش با گیسو بود.
اما در گیسو از خرده گرهها برای تعلیق خبری نیست.
نویسنده و کارگردان برای جذب مخاطب دست به دامن ملاحت حضور شخصیت پیمان شدهاند که به دلیل نداشتن عمق، کارایی چندانی ندارد.
به همین دلیل سکانسهای بازی پیمان را طولانی در نظر گرفتهاند تا بیننده را با شوخیهای گاه و بیگاه حفظ کرده و داستان اصلی را پیش ببرد اما این حربه کمکی به پیشبرد روایت و هدف اصلی نمیکند.
برای نمونه در سکانس بازی ایکس باکس در قسمت پنجم، مدت گفتگوها طولانی بوده و به مدد خط اصلی نمیآید.
شخصیت سهیل که در فصل اول، نمونهای از یک جوان متاهل، وفادار و نجیب و یکی از دلایل جذابیتش همین بود، در قسمت چهارم و در قرار با مدیر داخلی رستوران موضوعاتی از قبیل زیبایی زنان را مطرح میکند که در تناقض با تعریف کاراکتر بوده و توی ذوق میزند.
همچنین در سکانس گفتگوی رضا، سهیل و پیمان در اتاق کارشان در رستوران، موضوع پیگیری اموال یونس، تکراری نخنما داشت جوری که انگار نویسنده دارد خیلی آشکارا برای مخاطب یادآوری میکند.
همچنین پرسش مدیر داخلی رستوران درباره مدت فوت همسر رضا که دم دستی و رو است.
هر چند مخاطب را برای یک شیطنت و بازی جدید آماده میکند اما نویسنده میتوانست موقعیتی خلاقانه را برای ورود به یک تعلیق تازه انتخاب کند.
با اینحال، گیسو به نسبت سایر سریالهای این هفتههای پلتفرمها برای مخاطب کشش لازم را دارد.
باید سایر قسمتها را تماشا کنیم تا به گرههای جدید داستانی پیبرده و در صورت لزوم عاشقش شویم.
امیدواریم منوچهر هادی مانند دلاش، دلمان را به بازی نگیرد!
پایان پیام
نویسنده: نیما نعمتیزاده