متهم گریخت داستان مهاجرت به پایتخت
متهم گریخت داستان مهاجرت به پایتخت
به گزارش گلونی در اینکه رضا عطاران چند سال در تلویزیون با ساخت سریالهایی از قبیل خانه به دوش با نام مستعار آقا ماشاالله، متهم گریخت، ترش و شیرین و بزنگاه مخاطب را جذب و خوش عادت کرد تردیدی نیست.
هر چند در این میان آثاری کم اقبال از قبیل کوچه اقاقیا نیز مشاهده میشود.
در این یادداشت تلاش شده تا با جملات و نگاهی لاغر و موجز، به خوب و بدهای سریال متهم گریخت، یکی از ساختههای عطاران اشاره شود.
متهم گریخت پس از خانه به دوش ساخته شد.
پس مخاطب میدانست که با آدمهای از جنس خودش رو به روست و دنیای نویسنده و کارگردان را میشناخت.
شخصیتهایی که مشکلات و مکافاتهای زندگیشان همجنس مردم است، چیزی غریب و نامانوس نبود.
مهاجرت از خرده شهرهای اطراف به پایتخت به دلیل مشکلات اقتصادی و نبود کار و سرانجام شکست و برگشت به زادگاه.
شاید این بخش بزرگی از هدف متن است. غایتی که با درشت نمایی برجستهتر شد.
نویسنده، یعنی خود عطاران، مصائب پایتخت را به عمد و در بستری کمدی درشت نمایی کرده تا حرفش را سرراست زده و تلنگرش، مخاطب را بیشتر به فکر فرو ببرد.
در متهم گریخت، تقریبا هیچ سکانسی بدون شوخی نوشته نشده؛ ملاحتی که هم در کلام و هم رفتار، خودنمایی میکند تا جایی که حتی گاهی از آن ور بوم میافتد.
برای نمونه جملات به این سیفون نیاز دارم، میخواهم با آن ساکسیفون درست کنم، توی ذوق میزند و بامزه نیست.
البته این سطح از توقع ما را رضا عطاران با مجموعه قبلیاش یعنی خانه به دوش و دیگر سکانسهای متهم گریخت بالا برده بود.
نکتهای که انگیزه نوشتن این یادداشت در قالب نقد شد نوع رویکرد عطاران در کارگردانی است.
کارگردان برخی مواقع تا جایی به بازیگرانش اعتماد کرده که عبارات و رفتارهایی کژسلیقه و رو به لودگی را در آن شاهد هستیم.
برای نمونه رها کردن علی صادقی، لگد زدن به بزرگتر، بازی با ماشین حساب در نشست با رئیس بیمارستان و مواردی از این قبیل است.
درست است که این نقایص مخاطب را از باورپذیری دور میکند اما بیننده نیز اغماض را به خوبی بلد است.
متهم گریخت هر چه هست، در هر مناسبت و به هر دلیل بازپخش میشود و هر بار تماشاگر خود را دارد و تلویزیون هم با بازپخش آن پول کمی از تبلیغات میانیاش درنمیآورد.
این سریال دارد کمبود کمدی رسانه را تا اندازهای جبران کرده و هنوز سینه چاک دارد.
سریالی که برای اولین بار در رمضان ۸۶ پخش شد و حالا که در سال ۱۴۰۰ از شبکه تماشا دنبالش میکنیم کفمان از ارزانی و قیمت کالاهای مصرفی و اجاره خانههای آن زمان میبرد.
این در حالی است که آدمهای داستان، همان موقع هم از گرانی و تورم مینالیدند.
پایان پیام
نویسنده: نیما نعمتیزاده
کد خبر : 222754 ساعت خبر : 1:18 ب.ظ