بابانوئل چه کم از عمو نوروز دارد؟
به گزارش گلونی و بر اساس آمار رسمی اعلام شده هنوز مشخص نیست آنهایی که چهارشنبهسوری برگزار میکنند، آیا هالووین را هم به همان اندازه گرامی میدارند یا خیر.
ما همیشه خودمان را مقید به محترم شمردن مراسم دیگر کشورها میدانستیم. البته جشنها و اعیاد خودمان را هم با همان شدت و حدت برگزار میکردیم. اما برای آنکه خدای نکرده به همسایگان دور و نزدیک برنخورد، جشنهای آنها را هم با تمام جزئیات برپا میکردیم.
مثلاً چند سالی بود که کریسمس را با تزئین درخت کاج و کادوهایی که بابانوئل شب قبل از سال نو پای درخت میگذاشت، برگزار میکردیم. مراسم روز شکرگزاری هم هیچوقت از یادمان نمیرفت.
اما واقعیت این است که بعد از مدتی این مراسم هم برایمان تکراری شد و ما جشنها و مراسم جالبتری میخواستیم. بنابراین کلی وقت صرف کردیم تا مراسم جدید کشف کنیم.
بابانوئل چه کم از عمو نوروز دارد؟
فهمیدیم در دانمارک برای سال نو، ظرفهایشان را میبرند در خانه همسایهشان میشکنند و هر چه ارتفاع این ظرفهای شکسته بیشتر باشد به این معناست که شما در سال جدید خوششانستر خواهید بود.
اولین سالی که خواستیم این مراسم را اجرا کنیم، به دور از چشم مامان، یک سری از ظرفهای لب پریده جهازش را برداشتیم و بردیم در خانه همسایهمان شکستیم.
اول اینکه مامان که جریان را فهمید کلاً از غذا پختن استعفا داد و از آن روز کذایی دیگر فرزندان مسئول تهیه غذا شدند و این قضیه تا همین امروز هم ادامه دارد. دوم اینکه همسایهمان روز بعد به تلافی کار ما، تمام زبالههایش را جلوی درِ خانه ما خالی کرد.
رفتیم در خانهشان و توضیح دادیم که در تلاش هستیم مراسم سال نوی سایر کشورها را پاس بداریم.
همسایهمان گفت: «شما با این وضع اقتصادی اصلاً ببینید میتوانید مراسم خودمان را اجرا کنید، بعد مرحمت فرمایید و بروید سراغ سایر کشورها. همین ظرفهایی که دم در خانه ما شکاندید، نسبت به پارسال ۵ برابر شده.»
ضمن آنکه آهی از نهادمان برخاست، ملتفت شدیم که اجرای این مراسم به نفع هیچکس نیست.
بابانوئل چه کم از عمو نوروز دارد؟
سال بعد تصمیم گرفتیم مراسمی را انتخاب کنیم که به همسایهها و دوستان و وابستگان ربطی پیدا نکند و برای خودمان هم شادیآور باشد.
به این ترتیب مراسم سال نو در کشور استونی را انتخاب کردیم. در این کشور بسیار دوستداشتنی در روز سال نو ۷، ۹ و یا ۱۲ وعده غذا میخورند. هر چه بتوانید وعدههای غذایی بیشتری در شکمتان جا دهید، سال پربرکتتری در پیش خواهید داشت.
سال اولی که به طور آزمایشی این مراسم را اجرا کردیم، من بعد از وعده ششم، برادرم بعد از هفتمین وعده و پدرم بعد از وعده دهم رهسپار بیمارستان شدیم. چند روزی بستری بودیم تا معده و رودهمان به حالت طبیعی برگشت. خدا رو شکر مادرم با ما همراه نشد؛ وگرنه هیچ کسی نبود که از ما مراقبت کند.
واقعیت این است که بعد از این اتفاق حتی در شب عید نوروز هم لب به سبزیپلو ماهی نمیزدیم که خدای نکرده نحسی یقهمان را نگیرد.
کلاً مراسم سال نوی سایر کشورها را کنار گذاشتیم.
خواهرم در شُرُف ازدواج بود و ما تصمیم گرفتیم مراسم جدیدی را مطابق مراسم عروسی سایر کشورها برپا کنیم.
انتخاب اول ما کشور چین بود. اگرچه جنسهای چینی در حال درنوردیدن اقصی نقاط جهان است اما آنها هرگز شانسی برای صادر کردن مراسم قبل از ازدواجشان ندارند. طبق رسوم چینی عروس باید از یک ماه قبل از عروسی هر روز یک ساعت تمام گریه کند تا در آینده خوشبخت شود.
البته راستش را بخواهید مراسم چینی کاملاً مطابق حال و احوالات روزگار ماست. علاوه بر عروس، به نظر میرسد داماد هم باید ماهها قبل از عروسی روزی حداقل ۱۰ تا ۱۵ ساعت گریه کند.
ما سریعاً از اجرای این مراسم منصرف شدیم، چون این دو مرغ عاشق به قدر کافی بدبختی داشتند. هر کدامشان میزد زیر گریه، امکان نداشت بتوانیم تا روز عروسی گریهاش را بند بیاوریم.
با خودمان فکر کردیم برعکس جنسهای چینی، جنسهای آلمانی هستند؛ بادوام و ماندگار. پس حتماً مراسم ازدواج آنها باید جذاب باشد.
بابانوئل چه کم از عمو نوروز دارد؟
فهمیدیم آلمانیها در روز عروسی کلی ظروف چینی میشکنند. به محض اعلام این موضوع، مامان از انتهای سالن فریاد زد، اگر این مراسم را اجرا کنید علاوه بر درست کردن غذا، خودتان حق لب زدن به هیچ غذایی را در این خانه نخواهید داشت.
حقیقتش بعد از قیمت کردن لباس عروس و آرایشگاه و سالن و همه خرجهای دیگر یاد حرف همسایهمان افتادیم که متذکر شد خیلی هنر کنیم مراسم خودمان را اجرا کنیم.
خواهرم هم به این نتیجه رسید که مراسم چینیها خیلی بهتر از مراسم ماست. بنابراین داماد محترم روزی یک ساعت میآمد خانه ما و عروس و داماد در سالن مینشستند و هق هق گریه میکردند و بر سر و صورت خودشان میزدند.
چند روز اول برای ما عجیب بود اما بعد از یک هفته ما هم به آنها پیوستیم. بعد از هفته دوم همان همسایهمان که جلوی درشان بشقاب شکستیم هم به جمع ما اضافه شد.
به این ترتیب خواهرم به خوبی و خوشی به خانه بخت رفت و ما هم از اجرای مراسم جدید لذت بردیم.
سایر آثار نویسنده را بخوانید
پایان پیام
نویسنده: یاسمن سعادت
خرید عسل از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید