کتاب چرا ملت ها شکست می خورند و بررسی دلایل فقر و ثروت ملت ها

کتاب چرا ملت ها شکست می خورند؟

به گزارش گلونی آیا تا به حال از خود پرسیده‌اید که چرا برخی كشورها ثروتمند و برخی دیگر فقیرند؟ آیا فکر می‌کنید که مجزا کردن کشورها به واسطه ثروت و فقر، سلامتی و بیماری، غذا و قحطی غیر منصفانه است؟ آیا این امر ناشی از فرهنگ، آب و هوا یا جغرافیاست؟ و یا شاید جهل و غفلت از سیاست‌های صحیح علت ناكامی است؟

قطعا به این سؤال‌ها فکر کرده‌اید. مگر می‌شود ساکن خاورمیانه باشی و هر چه مصیبت بر روی زمین بوده را بر سرت آوار کرده باشند و حداقل یک بار از خودت این سؤال‌ها را نپرسیده باشی.

کتاب «چرا ملت ها شکست می خورند» با عنوان اصلی «why nations fall: the origins of power, properity and poverty» نوشته دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون که اولین بار در سال ۲۰۱۲ انتشار یافت، تلاشی‌ است ارزشمند جهت بررسی دلایل فقر و ثروتمندی ملت‌های مختلف.

کتاب «چرا ملت ها شکست می خورند» نشان می‌دهد که هر جا شکوفایی اقتصادی به بار می‌نشیند الیگارشی (حکومت گروه‌های خاص یا به تعبیر مترجمان اندک‌سالاری) رخت بربسته و هر جا اقتصاد زمین می‌خورد، الیگارشی حاکم است.

نويسندگان این کتاب برای اثبات گفته خود، از طیفی وسیع از نمونه‌های تاریخی استفاده می‌کنن؛ از شهر-دولت‌های تمدن مایا و انقلاب سال ۱۶۸۸ انگلستان گرفته تا قیام مصری‌ها در سال ۲۰۱۱ که منجر به سقوط حسنی مبارک از اریکه قدرت شد.

آن‌ها معتقدند که این تجربه‌ها مسجل ساخته است نمی‌توان در حکومت‌های اندک‌سالار با سرمایه‌گذاری‌های دولتی، حمایت از صنایع داخلی، خصوصی‌سازی، آزادسازی قیمت‌ها، تجارت آزاد، و… گامی به‌ سوی بهبود عملکرد اقتصادی برداشت.

از نظر آن‌ها، اقلیم، جغرافیا و فرهنگ نمی‌توانند در راه رسیدن یک کشور به موفقیت‌های اجتماعی و سیاسی، نقشی تعیین‌کننده داشته باشند و این نهادهای حاکم هستند که این نقش را بر عهده دارند.

آن‌ها می‌پرسند که اگر اقلیم و جغرافیا و فرهنگ در راه موفقیت یا شکست اقتصادی-سیاسی یک کشور نقش دارند، چرا بوتسوانا تبدیل به یكی از كشورهایی شده است كه سریع‌ترین رشدها را در جهان دارند، در حالی كه سایر كشورهای آفریقایی همچون زیمبابوه، كنگو و سیرالئون در ورطه فقر وخشونت گرفتار آمده‌اند؟

در کتاب چرا ملت ها شکست می خورند، می‌خوانیم که علت اجرای نادرست سیاست‌های اقتصادی و شکست کشورها در نیل به توسعه در یک کلمه نهفته است: دو راهی سیاستمدار، حفظ کارایی یا حفظ حکومت گروه خاص. مشکل سیاستمدار عموما کمبود علم و دانش نیست. مشکل دو راهی حفظ قدرت سیاسی از طریق قربانی کردن منافع عمومی یا تأمین منافع عمومی و از دست دادن تدریجی قدرت سیاسی است. این دو راهی سیاستمدار است که سرنوشت کشور را تعیین می‌کند.

دارون عجم اوغلو و رابینسون در این کتاب قاطعانه می‌گویند که با وجود این که نهادهای اقتصادی در تعیین میزان فقیر یا ثروتمند بودن یک کشور نقش اساسی دارند، اما این سیاست و نهادهای سیاسی هستند که تعیین می‌کنند یک کشور چه نهادهای اقتصادی داشته باشد.

«کشورهای فقیر، فقیر هستند چون افرادی که قدرت را در دست دارند، تصمیماتی می‌گیرند که فقر به وجود می‌آورد.»

آن‌ها نشان می‌دهند که گرچه اقتصاد به طور معمول، سیاست را نادیده گرفته است، اما درک سیاست برای توضیح نابرابری در جهان ضروری است.

به عقیده نویسندگان این کتاب، سیاست‌های مرسوم به اقتصاد کلان از هر نوع که باشد موضوعی ثانوی است و موضوع اصلی توسعه رابطه دولت‌ها با ملت‌شان است. آن‌ها به این نکته اشاره می‌کنند که تاریخ مملو از انقلاب‌ها و جنبش‌های براندازانه‌ای است که یک استبداد را جایگزین استبدادی دیگر کرده‌اند و «ممالکی چون بریتانیا و ایالات متحده آمریکا به آن دلیل ثروتمند شده‌اند که شهروندان‌شان، حلقه بسته و تنگ فرادستان صاحب قدرت را شکستند، حاکمیت آنان را سرنگون کردند و جامعه‌ای بنا نهادند که در آن حقوق سیاسی به گونه‌ای فراگیر توزیع شده، حکومت نسبت به شهروندان پاسخگو بوده و بخش وسیعی از مردم می‌توانند از مزیت فرصت‌های اقتصادی بهره‌مند شوند.»

در «چرا ملت ها شکست می خورند؟» می‌خوانید که پس از هر انقلابی حذف بخش‌هایی از فرادستان آغاز می‌شود، تا آنکه نظام به مونارشی تغییر شکل می‌دهد و سپس سرکوب شهروندان عادی آغاز می‌شود و نهادهای سیاسی استثماری منجر به نهادهای اقتصادی استثماری می‌شوند، و این نهادها عده اندکی را به هزینه بسیاری دیگر ثروتمند می‌کنند.

آن‌هایی که از نهادهای استثماری بهره‌مند می‌شوند از قبل این نهادها منابع لازم را برای تشکیل ارتش‌های خصوصی، استخدام مزدوران، خرید قضات و تقلب در انتخابات برای باقی ماندن در قدرت در اختیار دارند.

آن‌ها همچنین همه گونه منافعی در دفاع از این نظام دارند. بدین ترتیب، نهادهای اقتصادی استثماری زمینه را برای استمرار نهادهای سیاسی استثماری فراهم می‌آورند و همین عاملی می‌شود که رشد تحت نهادهای استثماری محدود گردد؛ نه فقط به دلیل فقدان پیشرفت فناورانه، بلکه به این خاطر که به درگیری‌های درونی میان گروه‌های رقیبی که می‌خواهند اداره حکومت و منافع استثماری ناشی از آن را به‌ دست آورند، دامن می‌زند.

در چنین حکومتی «فرادستان در مقابل تأمین امنیت به عنوان اساسی‌ترین نیاز بشر، قواعد حاکم بر اقتصاد و سیاست را به گونه‌ای تعیین می‌کنند که قدرت آن‌ها را در حوزه‌های اقتصادی و سیاسی از تعرض نیروهای داخلی در امان نگاه دارد.»

نویسندگان کتاب به شما می‌گویند که هرچند بحران در یک جامعه، ناگهانی و طی مدت کوتاهی به‌وقوع می‌پیوندد، اما نتیجه‌ی یک یا مجموعه‌ای از اقدامات اشتباه در طولانی‌مدت است که آشکار می‌شود. البته در این برهه تنها یک عامل برای برون‌رفت از وضعیت مؤثر است و آن چیزی نیست جز آگاهی و دانش مردم نسبت به حقوق خود.

در نقد این کتاب «علی رضا قلی» نویسنده‌ کتاب «جامعه‌شناسی نخبه‌کشی» گفته است: «کتاب چرا ملت‌ها شکست می‌خورند با مفروضات مشخصی پیش نرفته است و نقطه ضعفی دارد که جغرافیا را نادیده می‌گیرد و به فرهنگ تاریخی نگاه نمی‌کند.»

«بیل گیتس» میلیاردر معروف آمریکایی، نیز در بخشی از نقدهای درباره‌ «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟» گفته است: «من تحليل نويسندگان را مبهم و ساده يافتم. فراتر از نهادهای سياسی و اقتصادی فراگير در مقابل استخراجی. آن‌ها علی‌رغم وجود تاريخ و منطقه، كليه عوامل مؤثر ديگر را ناديده گرفته‌اند. عبارت‌ها و مفاهيم اصلی واقعا تعريف نشده‌اند و آن‌ها هرگز توضيح نمی‌دهند كه چگونه يك كشور می‌تواند به سمتی حركت كند كه نهادهای فراگيرتری داشته باشد.»

در جواب نقد بیل گیتس نویسندگان این‌گونه نگاشته‌اند که: «نهادهای استثماری می‌توانند جای خود را به نهادهای فراگیر دهند. اما این کار نه به‌ صورت خود به خودی روی می‌دهد و نه آسان است.

معمولاً برای آنکه کشوری به سوی نهادهای فراگیرتر گام بردارد، به کنشی متقابل میان عوامل گوناگون به‌خصوص ترکیبی از یک بزنگاه حساس همراه با ائتلافی گسترده از آنان که برای اصلاح در تکاپو هستند، یا وجود نهادهای مساعد ضرورت دارد. به علاوه حدودی از خوش‌اقبالی نیز حیاتی است.»

جارد دیاموند برنده جایزه پولیترز و نویسنده کتاب‌های پرفروش‌ «تفنگ‌ها، نطفه‌ها و فولاد» و «فروپاشی» درباره این کتاب گفته است: «شما برای عشق ورزیدن به این کتاب سه دلیل خواهید داشت. این کتاب درباره تفاوت میان درآمدهای ملی در دنیای جدید است که شاید بزرگترین مسئله پیش‌روی جهان امروز باشد.

این کتاب مملو از ماجراهای جالبی است که شما را مسحور می‌کنند؛ از جمله آنکه چرا بوتسوانا از لحاظ اقتصادی کامیاب است ولی سیرالئون نیست و این کتاب خواندنی است. شما هم مثل من ممکن است تسلیم خواندن آن در یک مرحله شوید و سپس بارها و بارها به آن بازگردید.»

تکه‌هایی از چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟:

– توسعه به دسترسی باز به قانون و سایر فرصت‌های اقتصادی و اجتماعی نیاز دارد و این دسترسی باز زمانی امکان‌پذیر است که سازمان سیاسی جامعه بتواند نیروهای امنیتی را تحت مهار جامعه مدنی درآورد.

– بدون نفت همه کشورهای خاورمیانه فقیر خواهند بود؛ البته فقری شبیه به آمریکای مرکزی و منطقه کوه‌های آند، نه فقری به عمق کشورهای زیر صحرای آفریقا.

– حکومت مطلقه و فقدان یا ضعف تمرکز سیاسی دو مانع متفاوت در مقابل گسترش صنعت هستند. ولی این دو از هم بیگانه نیستند. هر دوی آن‌ها به واسطه ترس از تخریب خلاق و به دلیل آن که فرآیند تمرکزگرایی سیاسی غالبا گرایش به سوی مطلق‌گرایی به وجود می‌آورد پا برجا می‌مانند.

– همان‌گونه که چرخه‌های تکاملی موجب تداوم نهادهای فراگیر می‌شوند، چرخه‌های شوم دارای نیروهای قدرتمندی در جهت تداوم نهادهای استثماری هستند.

– کار جمعی نیازمند مهارت‌های مختلف و عادات رفتار ویژه‌ای مانند پرهیز از فرصت‌طلبی و تحمل یکدیگر است. اگر مردم جامعه‌ای از این ظرفیت‌ها برخوردار باشند زمینه تشکل‌های بزرگتر مهیا می‌شود. همکاری در گروه‌های کوچک زمینه پیدایش تشکل‌های بزرگ است. این همکاری‌ها در بزنگاه‌های تاریخی به کار می‌آیند. هنگامی که نظام‌های اندک‌سالار فرو می‌ریزند اگر مردم توانسته باشند با همکاری در گروه‌های کوچک ظرفیت‌های سازمانی و خلقیات مناسب را کسب کنند می‌توانند به تشکیل احزاب و نهادهای بزرگ دست بزنند و به کمک این نهادها از بازگشت اندک‌سالاری جلوگیری کنند.

– دستیابی به موفقیت اقتصادی منوط به حل برخی مسائل پایه‌ای سیاست است. علم اقتصاد تاکنون قادر نبوده است توضیح قانع‌کننده‌ای در مورد نابرابری در جهان بیابد؛ زیرا تاکنون مسائل سیاسی را حل شده فرض می‌کرد.

کتاب را در فیدیبو بخوانید

کتاب را در طاقچه بخوانید

کتاب را از سایت روزنه بخرید

پادکستی درباره این کتاب در بی پلاس

راه باریک آزادی کتابی دیگر از نویسندگان همین کتاب است

معرفی سایر کتاب‌ها را اینجا بخوانید

پایان پیام

نویسنده: سمیه باقری حسن کیاده

ایرانی‌ها چه دغدغه‌هایی دارند؟
اینجا را ببینید

کد خبر : 267627 ساعت خبر : 11:00 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=267627
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات