خانه » امروز در گلونی » نوروز آگاهی از اندیشه تازه است
نوروز آگاهی از اندیشه نوست

نوروز آگاهی از اندیشه تازه است

نوروز آگاهی از اندیشه نوست

به گزارش گلونی نعمت‌الله فاضلی در کانال تلگرامش درباره نوروز و آگاهی اندیشه نوشت:

نوروز همان طور که گفتیم «نو» و «شدن» است. این شامل «آگاهی» نیز می‌شود. «آگاهی جامعه» در نوروز نو می‌شود، مغز جامعه هر نوروز پوست‌اندازی کرده و لایه‌ای تازه را تجربه می‌کند و تاروپود تازه‌ای می‌تند. جامعه در نوروز خوداندیشی و خودکاوی نموده و چرتکه جمعی به محاسبه سود و زیان‌هایش می‌پردازد.

تنها جامه‌های ما نیستند که  هر نوروز کهنه می‌شوند و واجب التعویض، باورها و ارزش‌ها و هنجارهای ما نیز هر نوروز بوی کهنگی می‌گیرند و زمینه برای محو شدن یا تغییرشان فراهم می‌شود.

البته نو نوار شدن ارزش‌ها و باورها مثل لباس‌ها به چشم نمی‌آیند و ظهور و بروز ارزش‌ها و باورهای نو نیز ملموس و قابل اندازه‌گیری نیست، اگرچه رخ می‌دهند و رخ می‌نمایند.

اگر چنین نبود انقلاب مشروطه، انقلاب سوادآموزی، انقلاب کلانشهری، و جنبش زنان، جنبش محیط زیست، جنبش سبز، جنبش زن، زندگی، آزادی و ده‌ها تحول ریز و درشت دیگر نداشتیم.

این که امروزه بدیهی است زنان باسواد شوند یا در فضاهای شهری و شغلی حضور یابند به خاطر نو شدن ارزش‌ها و آگاهی‌های جامعه است.

این که حقوق کودکان و حقوق حیوانات در گفتمان فرهنگی جامعه مطرح است؛ یا تنبیه بدنی زنان و کودکان، زشت و ناپسند و نفرت انگیرند، به خاطر نوروزهای بسیاری است که پشت سر گذاشته و مجبور به تجدید نظر در آگاهی‌ها، ارزش‌ها و باورهای‌مان شده‌ایم.

این که استبداد را پلیدی می‌دانیم و حتی اگر جامه قدسی هم به تن کند چیزی از پلیدی آن نمی‌کاهد، به خاطر نو شدن افکار و تحول ارزش‌ها و آرمان‌های جامعه است.

«آگاهی جامعه» نرم نرمک، و نوروز به نوروز تغییر کرده تا اینجا رسیده‌ایم که «آزادی» و «دموکراسی» مقدس‌ترین واژه‌ها و آرزوهای ما شده است.

نوروز آگاهی از اندیشه نوست

نوروز به نوروز واژه‌های تازه‌ای در زبان مان ظاهر شده و کم کم جا باز کرده و جا افتاده‌اند. دویست سال پیش مفاهیم ملت، جمهوری، شهر، کلانشهر، انتخابات، مجلس، آزادی، دموکراسی، شهروند، دولت، رسانه، مطبوعات، آموزش، یادگیری، و حتی زن و کودک در زبان و گفتمان عمومی وجود نداشت و نامفهوم بود.

نوروز می‌آید و اندیشه‌های نو می‌آورد. «لحظه نوروزی» فقط «تحویل سال» نیست، «تحول حال»، تغییر زبان، دگردیسی آگاهی، زیر و رو شدن ارزش‌ها و باورها و شالوده‌شکنی از فرهنگ مسلط هم هست. برخی سال‌ها این تحول کند و پنهان است، و برخی سال‌ها تند و عریان.

نوروز ۱۴۰۱ آبستن «آگاهی نو» بود و در شهریور همان سال این آگاهی ظاهر شد. نوروز ۱۴۰۲ هم آبستن آگاهی تازه ای است. منطق فرهنگی نوروز، زایش آگاهی‌های تازه است.

آدم‌ها در فردیت‌شان نیز در نوروز تامل می‌کنند و به آگاهی تازه می‌رسند. «بازاندیشی» پاره ای از لحظه نوروزی است. این که از تجربه‌ها، شکست‌ها و کامیابی‌های سالی که گذشته می‌آموزیم و برای سال جدید تصمیم‌های تازه می‌گیریم و آرزوهای نو می‌کنیم و خواسته‌های مان را سبک سنگین کرده و برنامه ای می‌ریزیم، یعنی آگاهی تازه ای پیدا کرده‌ایم.

فارغ از این که تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، ما را وادار به تغییر و چاره جویی و خلاقیت می‌کند، و اغلب نیز این تغییر و چاره جویی عملا موکول می‌شود به بعد از سال جدید، فارغ از اینها، خود تحول سال و «لحظه نوروزی»، ما را به آگاهی جدید فرا می‌خواند؛ چه این که اقتضای نوروز، نوآوری و نوجویی و طراوت و تازگی است.

شوق ما در نوروز برای دیدار از مکان‌ها، از مردم، از فرهنگ‌ها و از چیزهای تازه، ریشه در اشتیاق نهفته در «آگاهی جامعه» است؛ آگاهی که نو شده و از تکرار تجربه‌های مسلط و جاری و مکرر گریزان است و خواهان عبور کردن از وضع موجود و خلق موقعیت و وضعی دیگر است.

عنصر کانونی «آگاهی نوروزی»، شوق تغییر و به در آمدن از عادت‌ها و ذهنیت‌های مانوس و مکرر است.

البته، این آگاهی جدید هرگز فورا به صورت تمام و کمال جامه عمل نمی‌پوشد و اغلب برای مدت‌های مدید در «افق جامعه» سرگردان می‌ماند.

سون-اربک لیدمن در کتاب «سبکی فکر، سنگینی واقعیت» (۱۳۸۵) علت به کرسی ننشستن آگاهی‌ها و تحقق نیافتن فوری آنها را ناشی از سبکی آگاهی و فکر می‌داند؛ این که کلمات و ایده‌ها و اطلاعات سریع و آسان شکل می‌گیرند و رواج می‌یابند؛ در مقابل واقعیت‌های عینی، متصلب و سرسخت و مقاوم اند و به سادگی تسلیم آگاهی‌های تازه نمی‌شوند.

عادت‌ها، قدرت‌ها، منافع و نیروهای مسلط و تثبیت شده جامعه، تغییر و آگاهی‌های جدید را مغایر منافع و موقعیت‌شان می‌دانند و احساس می‌کنند و در مقابل موج آگاهی‌های تازه سرسختانه می‌ایستند.

با وجود این، نوروز کار خودش را می‌کند و هر سال بستری برای آگاهی جدید می‌آفریند و بذر و نهال ایده‌های نو کاشته در دل‌ها و ذهن و زبان جامعه تکوین می‌یابد، اگرچه ممکن است آنها به سادگی نرویند و درخت باروری نشوند.

نوروز و رقص و شاعرانگی

پایان پیام

ایرانی‌ها چه دغدغه‌هایی دارند؟
اینجا را ببینید

اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
به بالا بروید