یادگیری نوروزی؛ الگوی یادگیری موثر انسان ایرانی
یادگیری نوروزی؛ الگوی یادگیری موثر انسان ایرانی
به گزارش گلونی نعمتالله فاضلی درباره یادگیری نوروزی، در کانال تلگرامش نوشت:
نوروز را نمیتوان بدون تامل در ماهیت یادگیرنده و یاددهنده آن فهم کرد. الگوی یادگیری موثر انسان ایرانی را در نوروز میبینیم.
در این باره که «سبک یادگیری» انسان ایرانی چیست، کمتر تامل کردهایم. بخشی از کم توانی و بی رونقی و سستی آموزش عمومی و آموزش عالی امروز ما ریشه در همین ناشناختی سبک یادگیری ماست.
«یادگیری نوروزی» میتواند سرمشق مناسبی برای شناخت این سبک باشد.
هر فعالیت جمعی انسان خواسته یا ناخواسته، انباشته از دانشها، اطلاعات، تجربهها، مهارتها، قابلیتها و درسهایی است که آدمها در آن میآموزند.
آیینها و مناسک تا پیش از پیدایش نظامهای آموزشی مدرن (مدرسه جدید)، مهمترین و همگانیترین نهادهای یادگیری بشر بودند.
«یادگیری آیینی» الگوی جهانی و همگانی «بشر دیروز» بود، دیروز پیشامدرن.
ژان ژاک روسو بود که در کتاب «امیل» و «قرارداد اجتماعی» ایده آموزش و پرورش مدرن زیر نظر دولتها برایتربیت «شهروند بالغ» را در قرن هجدهم پرورش داد؛ و همین سرمشق مدرسه همگانی و اجباری در قرن نوزدهم در سراسر جهان شد. تا پیش از این آدمها از طریق آیینها و خانواده تربیت و بالغ میشدند.
اکنون نزدیک یک قرن و نیم از عمر «نظام آموزش اجباری مدرسه ای « میگذرد؛ و پس از فراز و نشیبها، مدرسه امروز با بحران در ناتوانی درتربیت شهروند بالغ روبروست.
در کتاب «مساله مدرسه» (۱۴۰۱) بحرانتربیت و پرورش سوژه مدرن را نشان دادهام و گفتهام نظام مدرسهای ما بحران ساختاری دارد و هدفها و ارزشهای حاکم بر آن واقع بینانه نیست و انسان ستیز و انسان گریز است.
یکی از منابع ما برای بهبود نهاد مدرسه آموختن از الگوهای یادگیری دورههای پیشامدرن است؛ این را انسان شناس بلندآوازه جراد دایموند در کتاب «دنیا تا دیروز؛ آنچه از جوامع سنتی میآموزیم» (۱۴۰۰) با بلیغترین زبان جذاب نشان میدهد.
با این عینک، عینک یادگیری از منطق و شیوههای یادگیری آیینی، نوروز مدرسه و فضا و رسانه یادگیری است. شرح و تحلیل «مدرسه نوروز» نیازمند کتابی مستقل است؛ و اینجا سرنخها و سرفصلهایی برای چنین کتابی است.
یادگیری نوروزی؛ الگوی یادگیری موثر انسان ایرانی
نوروز فراگیرترین فضای جمعی یادگیری برای ایرانیان است. نوروز مدرسه است؛ مدرسهای که زندگی و درسهایش را میآموزد؛ مدرسه ای که پولی، انتفاعی، اجباری، حکومتی، سلسه مراتبی، تبعیض آمیز، ایدیولوژیک، سوگزده، مقلّد پرور، هراسآور، مردسالار، جنسیت زده، تحقیرکننده و در خدمت سلطه قشر و گروه خاصی نیست.
برخلاف مدارس امروزی ما که ماتم سرا و عزاخانه و پرورش «سوژه سوگوار» است، نوروز مدرسه سور است، مدرسه پرورش «سور مسرور».
زنان، شاعران و هنرمندان مربیان اصلی این مدرسهاند. شاگردان آن مردماند، از هر قشر و قماش، با هر ویژگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی.
هدف این مدرسه اعطای مدرک نیست، بلکه اعطای نشان انسانیت، صلح، دوستی و عشق به هستی، زندگی و طبیعت است؛ نشانی که بر دلها مینشیند و ذهنها را متوجه ارزشها و باورهایی میکند که برای انسانی زیستن و بودن ضروری و اجتناب ناپذیرند.
الگوی یادگیری و آموزش در مدرسه نوروز، «یادگیری شاد»، «یادگیری آزاد»، «یادگیری داوطلبانه»، «یادگیری مشارکتی»، «یادگیری عملی» و «یادگیری از راه ساختن» است.
این آخری از همه موثرتر است. تیم اینگلد در کتاب «ساختن» (۱۳۹۷) نشان میدهد انسانها از راه ساختن چیزها اندیشیدن را تجربه میکنند و میآموزند.
نوروز، جشن ساختن است؛ و آباد کردن؛ و پیراستن و آراستن.
در انجام این کارها و فرایندهاست که دستها و پاها، گوشها، چشمها و همه وجود ما درگیر میشود، تخیل میکند، به یاد میآورد، نوآور میشود، چیزی را میسازد، چیزهایی را دور میریزد، ایدهها و دنیاهای تازه ای به ذهنش میرسد، بحث میکند، میشنود، به دیدن جاها میرود، پذیرای دیگران میشود، و صدها کار ریز و درشتی که در نهایت خود را بازآفرینی میکند و میسازد. این «تجربه ساختن» است که منجر به «یادگیری عمیق» میشود.
مدرسه نوروز از اوایل اسفند شروع شده و تقریبا تا اواخر فروردین است.
در دو ماه، شاگردان این مدرسه الفبای زندگی را میآموزند تا دوازده ماه با زبان زندگی با خود، جهان و دیگران مراوده و گفتگو کنند؛ زبانی سرشار از طبیعت، دوستی، دگردوستی، زبان هدیه، زبان همزیستی و صلح.
دو ماه تمرین توجه کردن و تمرکز بر نیازهای واقعی انسانی: بهداشت، تمیزی، زیبایی، همدلی، تغییر و نو بودگی، بازاندیشی و بازآفرینی، و شادی.
مدرسه دو ماهه نوروزی، مدرسه رقص و موسیقی و آواز است؛ رقص و موسیقی که مدارس دیگر از آن بازداشته شده و به حکم حکومت شادی موسیقیایی حرام و جای آن سوگ و عزا میآموزند.
مدرسه نوروز، مدرسهای ایرانی است که از تاریخ و تجربه و ذهن انسان و فرهنگ ایرانی برساخت شده است.
این است که با جهان بینی و جهان نگری انسان ایرانی سازگاری و همخوانی دارد. همین، موجب میشود شوق یادگیری در این مدرسه همواره گرم و جوشان است و از رموز ماندگاری این مدرسه نیز تطابق آن با ذهن و زبان و ضمیر جمعی ایرانیان است.
در مدرسه نوروز، دانش و بینش و فرهنگ ایرانی که محصول تاریخی چند هزار ساله است آموخته میشود. بدون آن که این میراث قاب و قالب موزه ای بگیرد و چون جسد مردهای مومیایی شده در آید.
شاگردان این مدرسه میآموزند چگونه تاریخ را خلاقانه به اکنون معاصر و متجدد خود تبدیل کنند و «تاریخ زنده» را تجربه نمایند.
در این مدرسه، شاگردان میتوانند و میآموزند که نوروز خود را مطابق زبان، گویش، دین و ویژگیهای اجتماعی و فردیشان بازآفرینی و ابداع کنند.
الگوی یادگیری در مدرسه نوروز بر اصول و مبانی استوار است که برخی از آنها را بیان کردم. اگر نظام آموزش و پرورش ما میخواست و بخواهد مدرسهای خلاق و توانمند در پرورش شهروند بالغ بسازد، مدرسه نوروز سرمشق آرمانی اثربخش آن است.
نوروز آگاهی از اندیشه تازه است
پایان پیام
ایرانیها چه دغدغههایی دارند؟
اینجا را ببینید
کد خبر : 276429 ساعت خبر : 3:07 ب.ظ