یادداشتی راجع به نوروز به قلم غلامحسین یوسفی
یادداشتی راجع به نوروز به قلم غلامحسین یوسفی
به گزارش گلونی در کانال بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، در بخشی از کتاب «برگهایی در آغوش باد»، دکتر غلامحسین یوسفی، درباره نوروز آمده است:
مشهور بود که نوروز از زمان کیخسروست که چون او کاخها ساخت و به مردم استخراج معادن سیم و زر و آهن و صنایع و به دست آوردن بویهای خوش را آموخت، نوروز را بنا نهاد و همین مطالب را به جمشید نیز نسبت دادهاند که وی ایام فروردین را تقسیم کرد؛ یعنی پنج روز اول را برای اشراف و پنج روز دوم را نوروز شاهی و پنج روز دیگر را برای خدمتگزاران شاه و پنج روز چهارم را جهت خواص پادشاه و پنج روز پنجم را برای سپاه و پنج روز آخر را مخصوص فرودستان معیّن نمود که جمعاً سی روز است و باز میگفتند در آن روز خوشبختی را بین مردم تقسیم کردهاند و ایرانیان این روز فرخنده را روز آرزو هم میگفتهاند.
یادداشتی راجع به نوروز
عقیده دیگر این بود که چون اهرمن (که در اوستا به معنی خرد پلید نامیده میشود و مظهر بدی است) همه نعمتها و خوبیها را از جهان برد و مردم از قحط و سختی به جان آمدند، جم با راهنمایی یزدان به گریزگاه او حمله برد و سپاه بدی و ظلمت را از عالم براند و کار مردم به اعتدال اول بازگشت و مردم گفتند: روز نوروز و هرکس گرداگرد خانه خود هفت نوع از غلات بکاشت و این آیین فرخنده بماند.
جاحظ در باب نوروز ساسانیان نوشته است که چون مجلس شاه آراسته میشد، مردی که روی خوش و نام و زبان خوش داشت به پیش او میرفت.
شاه از وی میپرسید کیستی و از کجا آمدهای و به کجا خواهی رفت و با تو که بود؟ با که آمدی و با تو چیست؟ او میگفت من از جانب دو همایون آمدهام و پیش دو نیکبخت میروم و هرکه پیروز بود با من آمد و نامم خجسته است و با خود سال نو و برای پادشاه درود و مژده آوردهام.
و معمول بود که بیست و پنج روز پیش از نوروز در دوازده استوانه در سرای پادشاه دانههایی مثل گندم و جو و برنج و عدس و باقلا و غیره میکاشتند و آنها را بعد با ساز و سرود درو میکردند و تا روز مهر از ماه فروردین از بین نمیبردند و به آنها فال خوب میزدند و در حضور پادشاه سرودهایی که مخصوص بهار و نوروز بود خوانده میشد و آن سرودها را آفرین و خسروانی و فلهبذ میخواندند.
اسم بعضی از آنها نیز مثل باد نوروز، نوروز بزرگ، نوروز کیقباد، نوروز مزدک، نوروز خارا مانده است.
جای دیگر جاحظ میگوید که در زمان ساسانیان خاص و عام برای پادشاه هر هدیهای بیشتر میپسندیدند میبردند و آن هدیه به نام شخص در دیوان نوشته میشد و هنگام احتیاج، هدیهدهنده بسته به طبقه و شأن او، هدیهاش هرچه بود، از دیوان به وی کمکی شایسته میشد و اگر خود وی در یادآوری بهعمد کوتاهی میکرد، شش ماه از توشهاش محروم میشد.
مشهور است که اردشیر بن بابک و بهرام گور و انوشروان جامههای زمستانی خود را به خاصان و دیگران میبخشیدند و نگاه داشتن آنها را خوش نداشتند.
برگهایی در آغوش باد، دکتر غلامحسین یوسفی، انتشارات علمی، ۱۳۸۶، ج ۲، ص ۶۷۷-۶۸۰.
پایان پیام
کد خبر : 283096 ساعت خبر : 0:10 ق.ظ