بی‌مهری با نادر ابراهیمی که همواره از مهر نوشته است

پایگاه خبری گلونی، انوشه میرمجلسی: روز گذشته، ۱۶ خردادماه دهمین سالروز درگذشت نادر ابراهیمی بود. نادر ابراهیمی نویسنده‌ای که چند نسل وام‌دار او و قلمش هستند و ادبیات او نقش بسیار مهمی در روشنگری و آگاهی علاقه‌مندان به ادبیات داشته است.

کتاب‌های او تنها به دلیل کیفیت منحصر به فردِ اثر به فروش می‌رسند، نه براساس تبلیغات مرسوم این زمانه و هیاهویی توخالی و پوچ. هیاهویی که در فضای مجازی بپاست و هر گوشه از آن کسی مشغول بازارگرمی است.

نادر ابراهیمی در همین بازار پرهیاهو و ادعا، ماندگار است و هنوز که هنوز است دوستداران و علاقه‌مندان به نوشته‌های او قابل ردیابی و توجه‌اند. همان‌هایی که منش و نگاه خاص نادر ابراهیمی را در نوشته‌ها، رفتار و گفتارشان می‌شود دنبال کرد.

دهمین سالروز درگذشت

دهمین سالروز درگذشت نادر ابراهیمی نیز به همت همین علاقه‌مندان گرامی داشته شد. گرچه مدتهاست آنهایی که اخبار مربوط به نادر ابراهیمی را دنبال می‌کنند، از مسئولان و متولیان فرهنگ و ادب دلگیرند. بی‌مهری این روزها در حق نادر ابراهیمی به سادگی از اذهان دوستداران ادبیات پاک نمی‌شود.

مطالبات به حقِ همسر نادر ابراهیمی در خصوص برپایی کتابخانه و موزه آثار این نویسنده فقید، راه به جایی نبرده است و چندی پیش اخبار ناخوشایندی در این خصوص منتشر شد.

خبرگزاری مهر مدتی قبل به نقل از همسر نادر ابراهیمی نوشت: «به دلیل تعلل مسئولان شهری برای اختصاص جایی برای ایجاد کتابخانه موزه این نویسنده تصمیم گرفته‌ام کتاب‌ها و آثار بر جای مانده از او را به آتش بکشم».

بنیاد نادر ابراهیمی

فرزانه منصوری، همسر نادر ابراهیمی درباره تاسیس بنیاد نادرابراهیمی گفت: «ما بنیاد را که رها کردیم. بعد از دو سه سال برو و بیا که گفتند می‌توانی بنیادی داشته باشی با مشکل مکان برخوردیم. نامه‌نگاری ما برای دریافت مکانی برای تاسیس بنیاد به نتیجه نرسید. بعد از آن به فکر ایجاد کتابخانه موزه نادر افتادیم.

ما پنج شش هزار جلد کتاب‌های کتابخانه نادر و یادگارهای او را داریم که می‌شود مانند همه کشورها مبدل به یک موزه و کرفیت فرهنگی عظیم باشد. الان ده سالی هست که نادر میان ما نیست و از دو سال پیشش هم شروع کرده بودم که جایی برای این منظور به ما بدهید.

در ۱۰ سال گذشته به هر جایی که فکرش را بکنید برای این منظور نامه نوشتم. از شورای شهر و شهرداری تا کتابخانه مجلس و انجمن مفاخر و بخش خصوصی. آخرش یکسال است که گفته‌اند یک جای کوچک در پارک شفق را می‌دهیم که آن هم دچار نامه‌نگاری و از اینجا به آنجا رفتن شد.

امور اجتماعی شهرداری منطقه شش آخرین جایی بود که درگیر این ماجرا شد و واقعا نتیجه‌ای نداده است. اگر تلاش‌ها نتیجه ندهد، کتاب‌های نادر را می‌ریزم وسط حیاط و آتش می‌زنم. شهری که نتواند اتاقی بزرگ به یک هنرمند بدهد که چهار نسل از یک کشور دوستش دارند، چطور می‌خواهد ادعای فرهنگ داشته باشد».

ارزش اندیشه و آگاهی

حال در دهمین سالروز درگذشت نادر ابراهیمی به این می‌اندیشم که ارزش اندیشه و آگاهی در مملکت ما چیست؟ مگر نه اینکه ادبیات فرصتی برای تامل بیشتر و آگاهی فراهم می‌کند؟ پس چرا تا به این حد نسبت به ادبیات و نویسندگان محبوب و موثرمان بی‌مِهریم؟ چرا به سال‌های پیش‌رو نگاه نمی‌کنیم که نسل جدیدِ تشنه دانستن از ما بپرسد و ما با دست خالی تنها نظاره‌گر باشیم؟

آنچه از نادر ابراهیمی به جا مانده است، سرمایه ملی است و بی‌توجهی به آن با هیچ متر و معیاری پذیرفته نیست. آن هم در عصری که پای تجارت و سرمایه، به همه حوزه‌ها از جمله فرهنگ و هنر باز شده است، تاسیس کتابخانه موزه نادر ابراهیمی می‌تواند یک سرمایه‌گذاری بلندمدت و موثر باشد. کاش این فرصت را از خودمان دریغ نکنیم.

آتش بدون دود

بخشی از کتاب «آتش بدون دود» اثر نادر ابراهیمی را با هم مرور کنیم که چندان بی‌مناسبت نیست:

«فکر کردن یعنی اینکه همیشه، هر وقت که فرصت داری، بنشینی و از خودت چیزهایی بپرسی و سعی کنی برای سوال‌هایت جواب‌های درست پیدا کنی. درست، یعنی چیزی که هم به نفعِ تو باشد هم به نفعِ دیگران،…

فکر کردن یعنی اینکه حرف نزنی. با صدای بلند حرف نزنی. سرت را بگیری توی دستت و درباره‌ همه‌ مشکلات زندگی از خودت بپرسی و به خودت جواب بدهی. این پله‌ اول خوشبختی و خوشحالی است.»

پایان پیام

کد خبر : 93758 ساعت خبر : 7:57 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=93758
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات