لرستان از پارینه‌سنگی تا هخامنشی

لرستان از پارینه‌سنگی تا هخامنشی

به گزارش پایگاه خبری گلونی، مقاله‌ی «مروری بر باستان‌شناسی و فرهنگ لرستان از دوران پارینه‌سنگی تا آغاز امپراطوری هخامنشی» نوشته «مهدی رضایی»کارشناس‌ارشد باستان‌شناسی است که موارد قابل تامل در آن وجود دارد.

لرستان از پارینه‌سنگی تا هخامنشی

لرستان؛ نام استانی است در بخش غربی ایران و مسمی به اسم ساکنانش، یعنی طوایف مختلف لر (مورتنسن،۱۳۷۷، ۳۹)[ii]. لرستان در گذشته از نظر تاریخی ، شامل دو منطقه “لر بزرگ” و “لر کوچک” بوده است؛ و در روزگار مغولان اصطلاح های “لرکوچک” و “لربزرگ” تقریباً همه‌ی ‌سرزمین‌هایی را که طوایف لر در آنها  می‌زیستند، در بر می‌گرفته است؛ از قرن ۱۶ میلادی به بعد تنها “لرکوچک” حامل نام لرستان گردید. در قرن نوزدهم میلادی، این لرستان به دو بخش “پیشکوه “( لرستان) و “پشتکوه ” ( ایلام )، به محور کبیرکوه، تقسیم شد و نهایتاً در سال ۱۳۱۴ خورشیدی، دولت ایران نام ایلام را بر پشتکوه لرستان نهاد. امروزه استان لرستان به ناحیه ای اطلاق می‌شود (منطبق بر  منطقه‌ی پیشکوه) در غرب ایران، با وسعتی در حدود ۲۸۳۹۲ کیلومتر مربع مساحت که ۷/۱ درصد مساحت کل کشور را به خود اختصاص داده است (رضایی، ۱۳۸۸ ،۲۰)[iii]. این منطقه بنابرگواه یافته­‌های باستان­شناسی یکی از قدیمی­ترین زیستگاه‌های بشری به شمار می‌رود. دست­‌افزارهای پارینه­‌سنگی و غارهای مسکون و منقوش، عصر طلایی مفرغ لرستان، گنجینه غار کلماکره و … به نوعی نشان از توانایی و هوشمندی مردم این خطه در امر فرهنگ سازی است.

لرستان در دوران پارینه‌سنگی

در سال­های بین ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰ میلادی با توجه به اهمیت بافت زیست‌محیطی و مطالعه جوامع باستانی در چنین بافتی، «رابرت بریدوود» برای نخستین بار گروهی از متخصصین علوم را با خود به کوه‌های زاگرس آورد تا هم فرضیه خود و هم نظر «گوردون چایلد» را در رابطه با آغاز کشاورزی و یکجانشینی بیازماید. وی نخستین باستان‌شناسی بود که از جانورشناسان و گیاه‌­شناسان در کاوش­‌های خود در کوه‌­های زاگرس استفاده کرد. در ادامه و در فاصله­ سالهای ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۰ میلادی دکتر «فرانک هول» استاد دانشگاه رایس آمریکا به انجام بررسی و حفاری­‌های باستان‌شناسی در منطقه غرب ایران مخصوصاً لرستان پرداخت. ایشان نیز با هدف مطالعه زندگی انسان و نحوه سازش او با محیط‌زیست به بررسی سلسله جبال زاگرس و دره‌­های مابین آنها پرداخت. دکتر هول دره خرم­آ‌باد را به خاطر وجود غارهای پیش از تاریخ متعدد و به هم فشردگی آن به عنوان مرکز تحقیقات و مطالعات دوره پارینه‌سنگی خویش قرار داد و در این دره موفق به یافتن هفده اقامتگاه­ انسانی دوره پارینه‌سنگی گردید.

طی پژوهش و حفاری در غارهای طبیعی کُنجی [iv] ، قَمَری[v] ، اَرجِنه[vi]، پاسنگر[vii] و یافته[viii]، یافته­‌های باستان‌‌شناسان نشان داد که: از چهل هزار سال پیش افرادی مایحتاج خود را در دره خرم‌­آباد از طریق شکار و جمع‌­آوری غذا فراهم می­‌کردند.

دوره پارینه‌سنگی [ix] را بر اساس سیر تکامل ابزار به سه دوره قدیم [x]،میانه[xi] و جدید[xii] تقسیم‌بندی کرده‌­اند. در هر سه دوره انسان شکارورز بوده و به طبیعت و به حیوانات وحشی وابستگی داشته است. دره خرم­‌آباد در هر سه دوره پارینه سنگی، مورد مطالعه قرار گرفته است. آگاهی­‌های ما از این دوران حاصل تلاش وکاوش باستان­شناسان بزرگی چون ­پرفسور هول و فلانری[xiii] است که در سال­‌های ۱۹۶۰ – ۱۹۵۹ و همچنین حفاری‌­های ۱۹۶۳ – ۱۹۶۵ میلادی پنج غار را مورد بررسی و کاوش قرار دادند. همچنین در ادامه کار آنها، در سال ۱۹۶۹ میلادی جی. اسپت [xiv] نیز به حفاری در منطقه پرداخت. آنها توانستند هفده اقامتگاه­ انسانی دوره پارینه‌سنگی را در این دره بیابند.[xv]

ـ دوره پارینه سنگی قدیم در لرستان: آغاز این دوره همزمان با شروع پیدایش انسان و پایانش حدود ۱۲۰ تا ۱۰۰ هزار سال قبل است. هیچ گونه مدرکی از دره خرم‌­آباد در رابطه با اجتماعات انسانی دوره پارینه‌سنگی قدیم گزارش نشده است.

ـ پارینه سنگی میانه در لرستان: این دوره از صد هزار سال قبل شروع و پایانش در حدود چهل هزار تا سی و پنج هزار سال قبل است. این دوره فرهنگ موسترین را شامل می‌شود. از شروع این دوره در لرستان اطلاعی نداریم ولی به کمک یافته‌­های باستان‌شناسی وجود تجمع قابل ملاحظه‌­ای در اواخر این دوره یعنی حدود چهل هزار سال پیش گزارش می­‌شود. سه غار از مجموع محل‌­های دره خرم‌آباد داری این نوع فرهنگ هستند؛ یکی غار کنجی[xvi]، دیگری پناهگاه گرارجنه[xvii] و سومی غار قمری[xviii]. روی هم رفته قدمت این آثار (فرهنگ موسترین دره خرم‌­آباد) به وسیله آزمایش کربن ۱۴ در غار کنجی چهل هزار سال تعیین شده است (نگهبان،۱۳۸۵)[xix]. لازم به ذکر است که مک‌بورنی نیز در سال ۱۹۶۱ در محوطه‌ی هومیان کوهدشت آثار موسترین را بدست آورد.

ـ دوره پارینه‌سنگی جدید لرستان: این دوره فرهنگی از ۴۰۰۰۰ تا ۳۵۰۰۰ سال قبل شروع شده و در حدود ۲۰ تا ۱۸ هزار سال قبل پایان می­‌یابد. این دوره فرهنگ برادوستین را شامل می‌شود و بر اساس آثار بدست آمده در خرم‌­آباد این دوره به دو زیردوره تقسیم­‌بندی می­شود:

۱ـ برادوستین قدیم   ۳۸۰۰۰ ـ ۳۰۰۰۰

۲ـ برادوستین جدید  ۳۰۰۰۰ ـ ۲۰۰۰۰

پیدایش هنر صخره‌‌ای و انقراض انسان اندیشمند نئاندرتال و پیدایش انسان امروزی (انسان هوشمند هوشمند) از ویژگی‌های این دوره است. غارهای یافته[xx]، پاسنگر[xxi] و ارجنه در خرم‌­آباد مربوط به این دوره است. آزمایش کربن ۱۴ بر روی نمونه‌­های غار یافته، دورانی بین ۳۸۰۰۰ تا ۳۲۵۰۰ سال پیش را تعیین می­‌کند.

ـ لرستان در دوره فراپارینه سنگی (زارزین): این دوره حدوداً ۲۰ الی ۱۸ هزار سال پیش تا دوران نوسنگی (حدود ۱۲ تا ۱۰ هزار سال قبل) ادامه داشته است. از این دوره در دره خرم‌آباد پناهگاه پاسنگر به کوشش پروفسور هول به دست آمده است.

لرستان در دوران نوسنگی و مس‌سنگی

در دوره نوسنگی که از ۱۲ هزارسال قبل تا ۷۵۰۰ سال قبل را دربرمی‌گیرد، برای نخستین بار، در لرستان (در کنار دیگر مناطق زاگرس مرکزی) گیاهان و حیوانات اهلی شده و شیوه‌های معیشتی ‌کشاورزی و دامداری شکل می‌گیرد. در زمینه‌ی صنعتی نیز ما با کشف و اختراع سفالگری مواجه می‌شویم که از آن به عنوان اولین صنعت بشر یاد می کنند. در اواخر این دوره نیز فلز(مس) مورد استفاده قرار گرفت. در زمینه‌ی هنری نیز نقاشی صخره‌ای رونق گرفت و نقاشی‌های میرملاس کوهدشت مربوط به این دوره است که کهن‌ترین نقاشی های ایران را شامل می‌شوند.

بعد از دوره نوسنگی وارد عصر کلکولیتیک یا مس و سنگ می‌شویم که از ۵۵۰۰ تا ۳۰۰۰ ق.م. را دربرمی‌گیرد. در این دوره است که ما با آثار زندگی کوچ‌نشینی در لرستان برخورد می‌کنیم که نتیجه‌ی آن شکل‌گیری ِ جامعه‌ی طایفه‌ای ِ فرامنطقه ای با سلسله مراتبی فراگیر از واحدهای خویشاوند‌محور بود که در رأس آن خان بزرگ / شاه قرار داشت و در نهایت این آزادمنشان کوچ‌نشین بودند که با پیمودن راهی پیچیده سازمان‌هایی حکومتی بوجود آوردند که بیش از هرسلسله دیگری در خاور نزدیک دوام آورد، کوچ‌نشینانی که در متون قدیمی بین‌النهرین تنها از آنها به عنوان نیروهای مهاجم نام برده شده است. و هم اینان بودند که سلسله‌های قدرتمندی چون: ایلام، گوتی، لولوبی، کاسی و… شکل دادند که برای چند هزاره مهمترین رقیب حکومت‌های شهربنیاد بین‌النهرین به شمار می رفتند (رضایی،۱۳۸۸، ۶۰).

لرستان در دوره گوتی‌ها، عیلامیان و کاسی‌­ها

پس از تشکیل کشور سومر (در اواخر هزاره ۴ ق.م.) در جلگه بین‌­النهرین، بزرگترین خطری که متوجه مردم این کشور می­‌شد از جانب کوه­‌های شرقی آن یعنی کوه­‌های «زاگرس» بود. این کوه‌­ها در حقیقیت به منزله دروازه بین فلات ایران و جلگه بین­‌النهرین است. در پشت آن از جنوب به شمال، نواحی لرستان و کردستان قرار گرفته است. قدیمی‌­ترین حمله­‌ی «گوتی‌ها»  در ۲۶۲۲سال ق.م. بر ضد بین‌النهرین انجام گرفت.پس از اینکه «گوتی‌­ها» وارد جلگه بین‌­النهرین شدند برای خود پادشاهی انتخاب نمودند و عقاید و مذهب سومریان را قبول کردند. گوتی‌ها حدود ۱۵۰ سال بر بین‌النهرین حکومت می‌کنند که از ترس آنها، اکدی‌ها به کوه‌ها پناه برده بودند. اکدی‌ها، گوتی‌ها را مارهای گزنده می‌نامیدند.

حکومت ایلام نیز که از اواسط هزاره سوم قبل از میلاد به صورت یک پادشاهی مستقل از اتحاد میان سرزمین­‌های جنوب غرب ایران تشکیل شده بود، منطقه کوهستانی لرستان از همان آغاز یکی از هم‌پیمانان قدرتمند این اتحادیه بوده است و لرستانی­‌ها از اوایل قرن ۲۱ قبل از میلاد تا اواسط قرن ۱۹ قبل از میلاد زیر عنوان سلسله سیماش بر سرزمین­‌های متحد ایلام در جنوب غرب ایران به حکومت پرداختند و در طول این زمان ایلامی­‌ها در جنگی سرنوشت­‌ساز ایبی ـ سین (Ibbi-sin) آخرین فرمانروای سلسله بین­‌النهرینی اور سوم، را به اسارت گرفتند و با درهم شکستن سپاه وی امپراتوری نیرومند اور سوم را منقرض کردند (سهرابی،۱۳۷۶ ،۱۲۶).[xxii]

والتر هینتس در دنیای گمشده عیلام می­‌نویسد: «در طول اولین هزاره تاریخ عیلام، بین ۲۵۰۰ تا ۱۵۰۰ قبل از میلاد به طور کلی با سه خاندان فرمانروا سروکار داریم: شاهان اوان، شاهان سیماشکی و به اصطلاح، نایب‌الحکومه­های بزرگ که احتمالاً هم از سیماشکی منشأ گرفته­اند. احتمال می‌رود موقعیت اوان و موقعیت سیماشکی در جایی که خرم­آباد جدید واقع است بوده باشد» (هینتس، ۱۳۷۱، ۸۱).[xxiii]

همچنین جغرافیانویسان و مورخان متقدم را اعتقاد بر این است که مرکز اولیه خرم‌­آباد، خایدالو بوده است. خایدالو از شهرهای مهم عیلامیان بود.

مهمترین قومی که در لرستان حکومت کرده‌اند، کاسیت­‌ها [کاسی­‌ها] هستند. کاسی‌ها، قبایلی کوهستانی در ناحیه واقع میان آشور و ایلام (در لرستان کنونی) بوده‌­اند که چیره‌­دستی فوق­العاده‌­ای در ساختن مصنوعات مفرغی به دست آورده ­بودند. این قوم در زمان خود، مهمترین قبایل کوهستانی زاگرس شمرده می­‌شد.

محل سکونت کاسیت­‌ها – که به اکدی «کاشی» گفته می­‌شدند- از ازمنه قدیم تا فتح ایران به دست اسکندر مقدونی، سرزمینی کوهستانی لرستان بوده است. کاسیان هند و اروپائی بوده که از آغار هزاره سوم قبل از میلاد در لرستان ساکن شدند و به دامداری و زندگی نیمه اسکان یافته در کو‌ه‌­ها پرداختند. به احتمال قوی، قبایل کنونی لر که با دامداری در کوهستان معیشت می‌­کنند، از اخلاف ایشان هستند. (ایزدپناه،۱۳۷۶ ، ۲۷).[xxiv]

«کاسی­‌ها مانند اسلاف خود، «گوتی­ها»، به سوی بین‌النهرین هجوم آوردند و مدت پانصد سال ( قرن ۱۸ تا ۱۲ ق.م.) بر آنها حکمرانی کردند و آنها را دست‌نشانده‌­ی خود نمودند. نام کاسی‌ها برای اولین بار در زمان پادشاهی «شمشو ایلونا» پسر «هامورابی / حمورابی»که در تاریخ ۲۰۸۰ تا ۲۰۴۳ ق. م در بابل پادشاهی داشته، دیده می­شود» (سهرابی،۱۳۷۶، ۲۱ ـ ۲۲).

«عاقبت «شوتروک ناخونته» اول (Shutruk-nahhunte) پادشاه ایلام (۱۲۰۷ ـ ۱۱۷۱ قبل از میلاد) به بابل هجوم آورد و شکستی قطعی بر کاسی­ها وارد آورد و آخرین نماینده سلسله کاسی را برانداخت (ایزدپناه،۱۳۷۶، ۳۱) و به این ترتیب کاسی­ها توسط پادشاه ایلام، «شوتروک ناهونته» برای همیشه به طرف زاگرس رانده شدند و بعد از آن در متون آشوری قرن هفتم ق.م. ذکری از «کاش شو»­هایی می­شود که با نیروی پادشاهان آشور برخورد کرده­اند (گیرشمن،۱۳۷۱ ، ۲۸۴).[xxv] و در ادامه، مورخین یونانی اغلب به این «قبایل جنگجو» اشاره می­کنند. اسکندر مقدونی با آنها جنگ کرده و در سال ۳۱۷ پیش از میلاد، انتیگونوس (Antigone) هنگامی که سلوکوس شوش را محاصره کرد، خواست بدون پرداخت خراج  معمول از کشور «کوش» بگذرد،  دستجات لشگرش از دست «این کوهستانی­ها » به ستوده آمدند.[xxvi]

در هیچ یک از دوره‌های هنری ایران و نیز در تمام گنجینه‌ی هنر آسیایی هیچ فصلی مانند هنر مفرغ‌کاری کاسی‌ها شگفتی نیافریده است. تاکید صاحب نظران و کارشناسان دنیای هنر بر ظرافت هنرمندانه این دست‌آفریده‌های بی‌نظیر مکشوفه از لرستان رفعت جایگاه علمی سازندگان و معرف چیره‌دستی هنرمندان قدرتمند و سیر تحولات هنری این سرزمین است. ادامه هنر فلزکاری کاسی‌ها را می‌توان در گنجینه غار کلماکره[xxvii] که ۹۰ درصد اشیاء آن نقره‌ای هستند، مشاهده نمود.

گنجینه غار کَلماکَره، عظیم‌ترین گنجینه ایران باستان و یکی از چند گنجینه بزرگ کشف شده در جهان است. غار کلماکره در ۱۵ کیلومتری شمال غرب شهر پلدختر واقع است. گنجینه غار کلماکره به طور تصادفی توسط یک شکارچی محلی در پائیز سال ۱۳۶۸ شمسی کشف گردید و مورد هجوم و تخریب روستائیان و چپاولگران آثار باستانی قرار گرفت و آثار این گنجینه بزرگ پراکنده گردیده و اکنون در موزه‌های کشورهایی چون آمریکا، انگلیس، سوئیس، فرانسه و ژاپن قرار دارند.

بازخوانی کتیبه‌های اشیاء غار کلماکره نشان می‌دهد که این اشیاء متعلق به سرزمین «ساماتوره» بوده که حدفاصل دولت آشور و عیلام  و در جنوب لرستان بوده است. و به احتمال فراوان این دولت به علت عدم امنیت ناشی از درگیری قدرت‌های منطقه‌ای اواخر نیمه اول هزاره اول ق.م. (قبل از دولت هخامنشیان) خزانه سلطنتی خود را به این محل سپرده‌اند، درگیری‌هایی که نهایتاً به پیروزی پارسیان و تاسیس نخستین امپراطوری جهانی، امپراطوری هخامنشیان، منجر شد که تمام اقوام دنیای باستان از جمله عیلامی، مادی، کاسی، ساماتی و … را تحت لوای قدرت خود درآورد.

سخن پایانی

اصالت هر قوم و ملتی در فرهنگ و تمدن آن نهفته است؛ از این روست که بسیاری از کشورهای جهان تلاش گسترده‌ای در حفظ و نگهداری فرهنگ و دستاوردهای فرهنگی ملل خویش به عمل می‌آورند. چرا که به راحتی می‌توان دریافت ملتی که فرهنگش به یغما می‌رود بی‌هویت خواهد شد. میراث فرهنگی جزئی از زندگی روزمره انسان‌هاست، به طوری که از آن  به عنوان یک عامل هویت‌بخشی نام می‌برند. میراث فرهنگی در نقش یک عامل هویت‌ساز بیانگر چیستی و کیستی یک جامعه یا یک شهر و روستا است و چون با زندگی مردم عجین می‌شود، لذا میراث فرهنگی زنده خواهد ماند.  از این که ما باید با تجدد و دنیای نو کنار بیاییم، هیچ گریزی نیست. اما اگر بتوانیم تمدن نو و پیشرفت‌های آن را به شکل معقولی در سایه فرهنگ منطقه‌ای خود به دست بیاوریم، یقینا چند برابر موفق‌تر بوده‌ایم. لذا بر اهل فرهنگ و هنر است که پاسدار فرهنگ خود باشند یعنی در حرکتی که می‌توان آن را حفاظت از فرهنگ ملی و قومی نامید، حضور فعال داشته باشند. سعی ما ضبط و ثبت فرهنگی است که ریشه در گذشته‌های تاریخی دارد، نه بازگشتن به عهدهای پیش. در واقع ما فرهنگ‌مان را باز می‌شناسیم تا در ایجاد طرحی نو و ساختن آینده‌ای باشکوه از آن بهره‌مند گردیم.

[i] –   کارشناس ارشد باستان شناسی

[ii] –  مورتنسن، اینگه دمانت، ۱۳۷۷، کوچ نشینان لرستان،ترجمه محمد حسین آریا ،تهران:
پژوهنده.

[iii] – رضایی، مهدی، ۱۳۸۸ ، بررسی و مطالعه استقرارهای دوران کلکولیتیک و برنز در شهرستان پلدختر، پایان نامه ارشد دانشگاه تهران.

[iv] – Kunji

[v] – Ghamari

[vi] – Arjeneh

[vii] – Pasangar

[viii] – Yafteh

[ix] – Palaeolithic

[x] – Early Palaeolithic

[xi] – Middle Palaeolithic

[xii] – Late Palaeolithic

[xiii] – Kent Flannery & Frank Hole

[xiv] – Jehnd. Speth

[xv] – www.poledokhtar.blogfa.com

[xvi] – در جنوب شرقی دره و شهر فعلی خرم­آباد

[xvii] – در جنوب دره خرم­آباد و نزدیک غار کنجی

[xviii] – در غرب و در سینه سفیدکوه، مشرف به شهر خرم­آباد

[xix] – نگهبان، عزت الله،۱۳۸۵،مروری بر پنجاه سال باستان شناسی ایران، تهران: میراث فرهنگی

[xx] – در ۱۵ کیلومتری مغرب خرم­آباد، در مسیر جاده خرم­آباد به کوهدشت

[xxi] – در منطقه پاسنگر شهر خرم آباد

[xxii] – سهرابی، محمد،۱۳۷۶، لرستان و قوم کاسیت، خرم آباد: افلاک.

[xxiii] – هینتس، والتر،۱۳۷۱، دنیای گمشده عیلام،ترجمه فیروز فیروزنیا،تهران.

[xxiv] – ایزدپناه،حمید،۱۳۷۶،آثارباستانی و تاریخی لرستان،جلد اول،تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.

[xxv] – گیرشمن،رومن،۱۳۷۱،هنر ایران در دوران ماد و هخامنشی،ترجمه عیسی بهنام،تهران: علمی و فرهنگی.

[xxvi] – www.poledokhtar.blogfa.com

[xxvii] – Kalma kareh

پایان پیام

کد خبر : 980 ساعت خبر : 0:52 ق.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=980
اشتراک در نظرات
اطلاع از
1 دیدگاه
چیدمان
اولین نظرات آخرین نظرات
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات

Besiyar aali