غول چراغ جادو و سه آرزوی من
سه ساعت تمام پشت در التماس کرد که بیایم بیرون و آرزویم را بکنم ولی من حس میکردم به شخصیتم توهین شده. غول چراغ جادو و سه آرزوی من.
سه ساعت تمام پشت در التماس کرد که بیایم بیرون و آرزویم را بکنم ولی من حس میکردم به شخصیتم توهین شده. غول چراغ جادو و سه آرزوی من.
از شما با این قدمت و تمدن غنی انتظار میرود که عاقلانهتر رفتار کرده و الگویی برای دیگر پوششهای گیاهی و جانوری باشی. نامه البرز به زاگرسی که آمپر چسبانده.
مطمئنم الان میگویید، داری مغالطه میکنی و اینها قیاس معالفارق است. اصلاً این چنین نیست. غوره و برف و دولتی که به ز ادب است.
در آن زمان پس از تزریق اولین واکسنها، عدهای ترغیب شدند که به خودشان قاشق بچسبانند. سلسله قاشق چسبیدگان و تحول ناگهانی دنیا.
اگه شماها هم با من همراهی کنین میشه. الان که اومد بهش بگو خاله شهین چرا اون لباس سفیدتو نپوشیدی؟ لباس سفید خاله شهین و ضرورت لواشک سیب.
شاخک چرا باید ترس داشته باشد؟ دو تا خط نازک است که حرکت میکنند. نامه ای از طرف یک سوسک حمام به ستوه آمده به آدمیزاد ترسو.
تنها فرق شغل خواستگار و شغل خواهرم این بود که ایشان اموال مردم را نزد خود به امانت نگه میداشت. نامه ای به یک حسابدار و دردسرهای مدیریت اموال مردم.
دیدند تالاب دارد خشک میشود؛ پر از نمک هم هست و این نمکها میچسبد به پاهای نازکتان. نامه ای به یک جوجه فلامینگوی لج درار دریاچه بختگان.
خوب جوجه حسابی، شما فوقش یا کابوس دیدهای که گربه یک لقمه چپت کرده یا مثلاً یک کلاغی به شما حمله کرده است. نامه ای به پرندگان وراج دم صبح.