از خر به بنز رسیدن
شادمان شد و دستی به عطوفت بر جلوبندی بنز بمالید که: ای جان جانانم و ای بهتر از جانم و ای بنز مامانم… . از خر به بنز رسیدن.
شادمان شد و دستی به عطوفت بر جلوبندی بنز بمالید که: ای جان جانانم و ای بهتر از جانم و ای بنز مامانم… . از خر به بنز رسیدن.
پیر ما وعده میداد و مریدان را خوش میآمد، پس گفت: من شما را آب و نان خواهم داد. به شما قيمه پلو با فسنجان خواهم داد.
ستون پیر ما گفت یکی از آخرین ستونهایی بود که منوچهر احترامی در گل آقا نوشت. داستان تیر در تاریکی انداختن.