سوگ های لری و ابیات سرموه
پایگاه خبری گلونی، زهرا زرگرانی: «مُووَه(mou-a) – مُووَه (مویه) یا سرمُووَه به ابیاتی خاص در مراسم عزا میگویند که زنان در وصف شخص متوفی میخوانند.
«سَرمووه»ها بخشی از شعر و ادبیات لری را تشکیل میدهند که سینهبهسینه روایت شدهاند و برخی مکتوب هم شدهاند.
سوگ های لری و ابیات سرموه و «سَرمووه»ها علاوه بر جایگاه مهم آنها در حوزه ادبیات و موسیقی، درحوزه مردمشناسی هم حرفهای زیادی برای گفتن دارند.
خواندن این نوع شعر لری، مقام خاصی دارد. مقام مویه یکی از مقامهای آوازی در موسیقی لرستان است که مترآزاد دارد.
در بعضی ابیات با وجود همآوا بودن دو مصرع شعر، گاه سیلابهای مصرع اول و دوم برابر نیستند که در خواندن درست میشود.
در زمان خواندن سوگ های لری و ابیات سرموه در مجلس عزا به رغم مصیبت و فضای سنگین غم و اندوه، نکات گوناگونی را باید مدنظر داشت. پس میتوان گفت که «سَرمُووَه » خواندن اجرای زنده دشواری است و درایت و مهارت توأمان را میطلبد.
به زنی که ابیات سوگ های لری و ابیات سرموه را شروع میکند «سرمُووَه آر» گفته میشود و زنان دیگر با گریه و صدایی سوزناک مصرع دوم یا قسمت پایانی شعر را با او همخوانی میکنند. «دَنگ گِرِیوَه قِشَنگ» توصیفی است برای زنی که با صدای خوش و بهخوبی، اشعار را میخواند.
اشعار، متناسب با موقعیت خاص سوگ و عزا خوانده میشوند و انتخاب ابیات بسته به این که متوفی مرد باشد یا زن، پیر باشد یا جوان و… فرق میکند.
گاه به شغل و موقعیت اجتماعی تازه گذشته اشاره میشود و در میان اشعار نام فرزندان و بازماندگان او را ذکر میکنند و از دیگر درگذشتگان خانواده یاد میکنند.
سوگ های لری و ابیات سرموه
لرستان فیلی را بشناسید
چند نمونه از ابیات سرمُووَه:
۱- چَش میارِم، چَش مورِم، هیچ نِی دِیارِت
غمِ دیریت کُشتِمَه، میپرسِم احوالِت
هر جا را که نگاه میکنم اثری از تو نمیبینم، غَمِ دوریات مرا کشته و من همچنان در جستوجوی تو هستم.
۲- نِمیری دِ خاطِرِم نَه هَمَه وَختی
نیِای یَه سیکِ دِلِم یِه داغِ سختی
هیچگاه و هرگز از خاطرم نمیروی تو که بر دلم داغ جانسوزی گذاشتهای.
۳- اِمِشو دو هِراسِ تنگِم، کِردِم وِت هِنایِی
جوآوِمِ نَدِه یِی و شو بِی وِم وِ قِهاری
امشب با دلِ تنگ صدایت زدم، جوابم را ندادی و شبم به تاریکی و بلندی یلدا شد.
۴- دَسِتِ بِی وِ دَسِم ، رو وِ سِلامت
دیدار خوم و خوت اُفتا وِ قِیامت
دستت را به دستم بده و راهی شو. به سلامت! و خداحافظت ! تا روزِ قیامتی که وعده دیدار من و تو خواهد بود.
۵- دِ بُلِنّی نمی رَسَه دَسِم وِ شونِت
دِ عزیزی مُهورِم قِسَم وِ جونِت
سروِ بالا بلندم! عزیزم! سوگندهای من به جان عزیز توست.
۶- سُختِم و سُختِم ( یا: سُختَه دِل بِسیارَه)، کَس چِی خوم نَسُختَه
قفسِم هالِی مَنَه و شَهوازِم (بازم) گُرِختَه
دلْ سوخته، بسیار است، امّا داغِ دلِ کسی مثل من نیست. قفسم خالی است و شهبازم (پرنده نایابم) از قفس گریخته است.
۷- قور کِنونِه بَکِه یِه قور نُویی
دالِکَم بُردَه وا قور یِه آرِزویی
برای کسی خوانده میشود که ناکام و آرزو به دل از دنیا رفته باشد. نامش را میآورند یا عنوان و نسبتش را ذکر می کنند. مثلاً: «بُوَه کَم»، «دالِکَم» یا «بِرارِم»، «خووَرِم» بُردَه وا قور یِه آرزویی.
در سوگ مبارزان خوانده می شود:
سوگسرودههای لری
۸- سَنگرانِ بَگردِیت، چِینَه وِ چِینَه
لَشِکَمه ِ دِراریت، کافِر نِیِینَه
سنگرها را یکبهیک جستوجو کنید، و پیکرم را بیرون بیاورید تا دشمن کافر آن را نبیند.
۹- اَر باونِسِیمِه میری ، دَ نِمیآیی
بار و بُنّیَت مینِیام هَر چی بِهایِی
اگر می دانستم که به سفر بدون بازگشتت میروی با همه چیزهایی که دوست میداشتی، بار و بنهات را پر میکردم.
ابیاتی که در رثای مردان اهل علم و ادب خوانده میشود:
سوگسرودههای لری
۱۰- قِلَمِت دِ نازِکی چوکِس دِ رونِت
آوِ مِرکاو میتوکَه دِ قِلَمدونِت
قلم نازکت در پایت فرو رفت و از قلمدانت مرکب میچکد.
۱۱- حیفِ او شَسّ (شست) و قِلَم که بُحورَش مور
حیف او سر و چَشی که خاک بَکَش کور
حیف از آن انگشتان و صاحب آن خط و قلم که طعمه مور شود. حیف از آن سر و چشم که خاک، کورش کند.
۱۲- دَفترِت حالی مَنَه و میناتِه گَرت گِرِتَه
صاحاوِ اِی دفتر زِیوارَه گُرِختَه
دفتر محل کارت خالی مانده و قلمدانت را گرد و غبار پوشانده، چه زودهنگام رفتهای .
ابیاتی که در سوگ زنان خوانده میشود:
سوگسرودههای لری
۱۳- گُلوَنِی د ِ گردِنِت بِیَه کِلافَه
گردِوَنِت بُرّسَه تا چالِ نافَه
گلونی = سربند زنان لر، روسری معمولاً ابریشمی با طرحهای باستانی است. گلونی یا روسری، دور گردنش کلافه و پریشان است ، گردنبندش بریده شده.
۱۴- هُونَکَتِه دِیِی وُو هونَه دارو
ترکِ گل کِردِی و رَتِی وِ بِیاوُو
خانه و کاشانهات را به دیگران سپردی و باغ گل را رها کردی و به بیابان رفتهای.
۱۵- دُختِرو چارشو زِنَن می رَن وِ باوُو
مِه کِه خوم باوُو نارِم مِیا رُوِم وِ بِیاوُو
دوستانم برای رفتن به خانه پدریشان چادر به سر میکنند، اما من که خانه پدریام برقرار نیست، پناهی جز بیابان ندارم.
۱۶- دختِرو زار بَزِنِیت، زاری کِنُونَه
دِما اِی زاری کِنو، بُرّی بُرّوُنَه
دختران! زاری و شیون کنید، که بعد از این زاری، فصل جدایی است. در موردی که متوفی بزرگ خانواده بوده و مثل رشته تسبیح، اعضاء خانواده را کنار هم جمع میکرده، و با فقدان او بیمِ آن میرود که این پیوند خانوادگی گسسته شود.
۱۷- شیر ِنر دِ او بِیاوُو، بُردَه خاوِش
هَمچِنو چی اَسیاویی، اُفتایَه آوِش
شیرمرد دلاورِ ما، مثل شیر نری است که در بیشه به خواب رفته و مثل آسیابی است که آب ندارد و از صدا و خروش افتاده است.
۱۸- شیرِ نر گردِه کشِی، میها بَمیرَه
دِ کجا بیارِم او شیر بچهای که جاتِه بِیِیرَه
شیر نر تسلیم مرگ میشود (اما دریغ و صدافسوس) کجاست شیربچهای که جانشین او شود.
۱۹- کِتاویاتِ (یا: قُرءُوناتِ ) بیلِم و یا بَفِروشِم
بِیِمِش جومَه سِی یِی، هفت سال بَپوشِم
کتابهایت را، (یا قرآنهایت را و ممکن است به جای اینها نام چیز دیگری از مایملکِ متوفی را بیاورند) نگهداری کنم یا بفروشم و با آن لباس عزا بخرم و هفت سال، سیاه به تن کنم.
۲۰- اِی پِیا، حاکِم پِیا حیفَه بَمیرَه
وِ چِرا که بُوَه ی ژار و فقیرَه
حیف است که این مرد بزرگ بمیرد، چرا که او پدر فقیران و بیچارگان است.
سوگسرودههای لری
پایان پیام
خرید از سایتهای معتبر با کد تخفیف گلونی
کلیک کنید
ازجمع کنندگان این اشعار نهایت تشکررودارم
بادرودفراوان به شما.بسیارعالی حراست ازفرهنگ ورسم ورسومات این قوم اصیل ومتمدن لک ولر رسالتی است بردوش همه خصوصاشماعزیزان صاحب قلم که پرچمدار اعتلای این رسالت مهم هستید.بآنهایت سپاس واحترام.
بسیار خوب دست وقلمت سبز
سلام لطفاً یک مدل دیگه هست که با یا حسینم یا حسینم پاسخ می دهند آنها را هم جمع آوری کنید
مدتها پیش خلی سرچ کردم هیچ مویه و شعر لری پیدا نکردم ،دست گلتون درد نکنه،،حیفه تین هویت واصالت نهفته در اشعارغنی و پرمعنی زندگی غبار فراموشی بگیره ،همیه اینها اهنگ زندگی هزاران ساله قوم لر هستن ،
زنده باشید،،
تشکر بابت زحماتتون
بسیار زیبا لطفا اجازه ندید فرهنگمون به فراموشی سپرده بشه انشالله که کسی داغ نبینه
ممنون از قلم زیباتون
بسیار عالی،سپاس