رقص های لرستان و جهان باستان
به گزارش پایگاه خبری گلونی سرزمین باستانی لرستان سرشار از آفرینشهای هنری و یکی از میراثهای فرهنگی بشر است که در آن افسانه و تاریخ به هم میآمیزد.
در گوشهای از این سرزمین قلعه فلکالافلاک، معبد سرخدم، دخیمه مهری باباعباس، گنبد الیاس و در گوشهای دیگر غار دوشه، یاسنگر، تخت منیژه، رود کشکان، چاه بیژن، باغ افراسیاب، کوه بر آفتاب، دره گاماسب و در منظری تخته چراغ، بابادانیال، کورمازین انوشروان، تپه کرگونه و تنورهبان، رود سیمره، دخمه ارسلان، شهرک ساسانی هارداپانو و در چشماندازی دیگر ضریح زیدبن علی و محمد جلاله و دهها امامزاده به چشم میخورند که همه یادمانی است از لرستان پرراز و رمز و ساکنان کهن آن «کاسیانِ» (هزاره دوم ق.م.) پرهنر و آریاییهای سلحشور و جنگاور که از دیرباز در جنوب غربی ایران، از ایلام تا شمال غربی میزیستهاند.
رقص های لرستان و جهان باستان
دستمایههای هنری عهد مفرغ و دورانهای بعد بهترین تجلی خود را در نقشها و شکلهای سنجاقهای تزیینی، پولکهای نیایشی و نذری، سفالینهها، ابزار جنگی و دیگر وسایل معیشتی مییابد که اندیشهها و کنشهای ایرانیان باستان با مضامین سحرانگیز و جادویی، آیین مهری و طبیعتگرایی سرشار از تصویر جانوران، درختان، سوارکاران تیزتک و صحنههای شکار را بیان میکند و تندیس گیلگمش راه بر اسطوره میگشاید و نقوش گورها، بزرگداشت مردگان و حسرت جاودانگی را نشان میدهد.
از نقشها و شکلهای بهجامانده، نقشهای رقص بر سفالینهها برجستگی خاصی دارد و اهمیت موسیقی و رقص را در لرستان نشان میدهد. گویی رقصندگان از نقوش سفالینهها دست در دست یکدیگر برمیآیند و از زمانهای دور در حالی که شانه بر شانه هم دادهاند و دل به راهبری سرچوپی (چوکی) سپردهاند تا آنان را از جهان تاریکی و اهریمنی به سوی نور و شادی و سور هدایت کند، به روزگار ما قدم میگذارند. آنان بر همه نیروهای مرموزی که در قعر زمین صفیرکشان میگذرند، با استواری پا میکوبند.
در تکه سفال نهاوند (۴۵۰۰-۳۵۰۰ ق.م.) زنانی در اجرای رقصی گروهی به یک سو مینگرند و بهطور موزون دستها را در پایین بدن به هم گره کردهاند. در سفالینه سگزآباد (قزوین) رقص دستهبندی مشاهده میشودکه رقصندگان دستهایشان را از آرنج خم کردهاند و انگشتهای آنها برابر شانهها لابهلای یکدیگر قرار گرفتهاند. در سر پرچم مفرغی لرستان (۱۰۰۰ ق.م.) چهار رقصنده با لباسهای دامندار و بلند در حالی که یک پا را از زمین برداشتهاند، در دایرهای به رقص مشغولاند. این تزیینها آن هم بر بالای پرچمها و تندیسهای مقدس از اهمیت هنر رقص نزد لرها حکایت دارد.
سنجاق مفرغی
در سر پرچم یا سنجاق مفرغی دیگری از لرستان (مجموعه ج.ل.وینتروب سده هفتم ق.م.) سه ربالنوع به رقص مشغولاند. ربالنوع بزرگتر پا به سر خورشید دارد و دو ربالنوع دیگر بر پشت شیران پا میفشارند.
رقصهای دستهبندیِ دوری مبین همبستگی قومی و قبیلهای اقوام لرستان است. آنان همانطور که طی هزاران سال برای بزرگداشت خرمن و درخت و آتش و شکار و آب و خورشید پای میکوبیدند و دستافشانی میکردند، وحدت و یگانگی خود را بهخوبی در حرکات مشترک موزون با موسیقی خاص به نمایش میگذارند.
ساکنان لرستان را لرها تشکیل میدهند
لرها به رقص «دسگرته» (dasgerete) میگویند. «باخته» (bâzena) مینامند و فعل امر آن «بواز» (bowaz) به معنای «بازیکن» و «برقص» از همان ریشه است. این اطلاق در بسیاری از استانها و نزد اقوام دیگر ایرانی رایج است. خراسانیان رقص را «بازی» و آذریها رقصیدن و بازیکردن را «اویناماق» میگویند. ساکنان دیگر لرستان لرهای بختیاری هستند که رقصهای خاص خود را دارند، ولی با آهنگها و مقامهای لری فِیلی نیز میرقصند، همانطور که لرها وبه آهنگهای بختیاری علاقهمندند و با آن میرقصند.
رقص لری از ترکیب زنان و مردان تشکیل میشود و در اجرای حرکات بین آنان اختلافی نیست. اجراکنندگان اغلب قوم و خویش (محرم) و افراد یک طایفهاند و با هم میرقصند.
پایان پیام
از آلبوم رقصهای لرستان، انتشارات ماهور