پایگاه خبری گلونی، محمدسعید اکبری: منوچهر هادی را اولینبار با فیلم قرنطینه شناختم از آن فیلم ۱۰ سال میگذرد و تا کنون تمام فیلمهایش را دیدهام حال اینکه بگویند منوچهر هادی روند صعودی داشته یا نزولی قطعا خواهم گفت نزولی.
منوچهر هادی ِ«قرنطینه» یا «یکی میخواد باهات حرف بزنه» با منوچهر هادیِ «من سالوادر نیستم» یا «آینه بغل» اصلا قابل قیاس نیست منوچهر هادی در «آینه بغل» نمیداند از فیلم چه میخواهد حتا کمدی را هم نمیشناسد از آغاز افتضاح فیلم با نماهنگ نا مربوط امیر حسین گلاب تا پایانبندی چند سکانسهاش در انتهای فیلم میتوان تشخیص داد فیلمی عامهپسند روی پرده رفته است تا فاتح گیشهها باشد نه اینکه فاتح دلها و اثری ماندگار تکوین شود.
کارگردان اثر باید مُداقه کند و روی جزئیات حساس باشد، ما هرگز در آینه بغل این حساسیت و باریک بینی را نمیبینیم، میزانسنهای ضعیف گویای دقیق این موضوع است. بازی گرفتن از بازیگران که به کل فراموش شده است از محمدرضا گلزار که الحق و الانصاف بازی قابل توجهی از او نمیبینیم تا یکتا ناصر که روزی سیمرغ بلورین سیامین جشنواره فیلم فجر را ازآن خود کرده بود اینچنین از بازیِ رُل یک زن فرنگی عاجز مانده است و متاسفانه نمیتواند ارتباط با همبازیاش را به درستى شکل دهد چه رسد به ارتباط با مخاطب.
این استیصال با نقشآفرینی مهلقا باقری و بهاره رهنما به اوج خودش میرسد. البته از حق نگذریم بازی جواد عزتی و نازنین بیاتی قابل تقدیر است و زوجی قادر شکل گرفته تا تنها نقطهٔ امید و لذت فیلم باشد. جواد عزتی توانمند و خلاق ظاهر شده است و من وی را تنها دلیل فروش فیلم میدانم که کمدی را میفهمد و به نحو احسنت بازیش میکند اما جواد عزتیِ فیلم فاخری چون «ماجرای نیم روز» کجا و جواد عزتیِ «آینه بغل» کجا!؟
فیلمنامهای ضعیف و قصهای بیمحتوا با پیامی ناامید کننده در پایانِ فیلم که ذرهای تماشاچی را تحت تاثیرِ فحوای خود قرار نمیدهد و دیالوگهاى سطحی که گفتن یا نگفتنشان در حال فیلم توفیری ندارد را میتوان از نکات غیر قابل اغماض «آینه بغل» دانست.
پایان پیام