کامیون به شدت به همان خاطره خوش کافه ترانزیت و فیلمهای مشابهش تعلق دارد.
پایگاه خبری گلونی، محبوبه محمدی: کامبوزیا پرتویی هنرمندی چنان نام آشنا در خاطره اهل سینماست که بهراحتی میتوان با اعتنا به نام وعنوانش درنقش نویسنده و کارگردان میان فیلمهای گوناگون ومتفاوت جشنواره انگشت روی اسم فیلمی به سرپرستی اوگذاشت و«کامیون» را برای تماشا انتخاب کرد. کامیون داستان مرد کرد و باغیرتی است که بخاطر دوستی دیرینه با اهل خانوادهای از کردستان عراق و آسیب دیده از جنگ و نابسامانیهای امروز آن کشور و داعش قبول میکند عروس جوان خانواده را به همراه پسرنوجوان ونوزادی شیرخوار به تهران ببرد. همسر زن جوان یک سال واندی پیش برای کار به تهران رفته و خبر و نامهای از او به دست خانوادهاش نرسیده است.
با وجود طرح دغدغههای جدید منطقهای و ترسیم سیمای شهر امروز تهران اما کامیون به شدت به همان خاطره خوش کافه ترانزیت و فیلمهای مشابهش تعلق دارد. زن ومرد بیپناه خسته وتنهایی که به مرور زمان رابطه وتعلقخاطری گرم بین خودشان احساس میکنند. همان موتیفها همان اشارات حتی همان آدمها و فضا و در نهایت همان پایانبندی که به زور سعی کرده روشنتر و نویدبخش به نظر برسد. و چه بسا که نه در رابطه و عشق نامتوازن و نچسب زن جوان و مرد صاحب کامیون چیز روشن و امیداورکنندهای دیده میشود و نه در یافتن همسر زن اشاره نویدبخشی وجود دارد.
گرفتار خاطره خوش فیلمهای قبلی شدن، عدم رشد وبلوغ در داستانپردازی، شخصیت نگاری و حتی پسرفتهای معنیدار در این زمینهها علاپم خطرناکی هستند که متاسفانه بسیاری از فیلمسازان خوب کشورمان دچار آن شدهاند و با کامیون به نظر میرسد کامبوزیاپرتویی نیز یک عقب نشینی هنری حرفهای را تجربه کرده است.
پایان پیام